چهرهی فراموششدهی سینمای ایران فرخ غفاری فیلمساز، منتقد سینما و پایهگذار فیلمخانهی ملی ایران بود که سال ۸۵ در هشتادوپنجسالگی از دنیا رفت. فرخ غفاری فرزند حسنعلی غفاری ملقب به معاون الدوله، وزیر مختار ایران در بلژیک بود. او در یازدهسالگی به همراه پدر به اروپا سفر کرد و تحصیلاتش را در فرانسه و بلژیک در رشتههای حقوق و ادبیات گذراند. گرچه فرخ غفاری بیشتر به عنوان فیلمساز، آن هم با فیلم از نظر تجاری شکستخوردهی «شب قوزی» شناخته میشود اما فیلمسازی او که تاریخ درازی هم ندارد، یکی از وجوه فعالیتهای این چهرهی فرهنگی است. غفاری بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی که تقریباً همزمان بود با پایان جنگ جهانی دوم، به دلیل علاقه به سینما وارد سینماتک پاریس شد و به تماشای فیلم و مطالعه دربارهی سینما پرداخت. پس از مدتی در مطبوعات فرانسه از قبیل لوموند و واریته شروع به نوشتن نقد فیلم کرد و به این ترتیب یکی از مقالاتش مورد توجه آنری لانگلوآ، متخصص سرشناس فیلم و و بنیانگذار سینماتک پاریس قرار گرفت و این سرآغاز آشنایی آن دو و پربارتر شدن دانش سینمایی غفاری شد. غفاری پس از ۱۶ سال زندگی در فرنگ در سال ۱۳۲۸ به ایران بازگشت و خیلی زود متأثر از تجربیاتی که در فرانسه کسب کرده بود «کانون ملی فیلم» و «فیلمخانهی ملی» را بنیان گذاشت. او همچنین شروع به جمعآوری اسناد و مدارکی برای تدوین و ثبت تاریخ سینمای ایران کرد و در این زمینه اگر نه نخستین، قطعاً جزء پیشگامان بود. او که در دوران حضورش در فرانسه به نهضت مقاومت ملی فرانسه علیه فاشیم پیوسته و گرایشهای چپ پیدا کرده بود، پس از بازگشت به تهران نیز به دعوت روشنفکران چپ، به همکاری با نشریات چپگرای آن دوران که عموما متعلق به حزب توده بودند، پرداخت و با نامهای مستعار شروع به نوشتن نقد فیلم کرد. به این اعتبار و با توجه به دانشی که در جوار چهرههای برجستهی سینمای فرانسه آموخته بود، میتوان او را از پیشگامان نقد فیلم در ایران دانست. پرویز جاهد منتقد و پژوهشگر سینما در این باره میگوید: «غفاری را باید از نخستین منتقدان جدی و آگاه سینمای ایران دانست. او در دورانی نوشتن نقد فیلم را در مطبوعات سینمایی ایران شروع میکند که هنوز حرفهای به نام نقد فیلم در ایران وجود ندارد و کسی از اهمیت نقد فیلم و جایگاه منتقد در سینما آگاه نیست». سیدحسن حسینی منتقد و پژوهشگر سینما در مقالهای با عنوان «گذشته چراغ راه آینده؟ آیا نقد سینمای ایران تئوریبردار نیست؟» که در مجلهی «سینما و ادبیات» چاپ شده، با اشاره به اینکه نقد فیلم در ایران بخصوص در دههیهای ۳۰ و ۴۰ رویکرد «نفی به جای نقد» را در پیش گرفته بود و چهرههایی چون هوشنگ کاووسی کاری غیر از فحاشی و کوبیدن فیلمهای عامهپسند ایرانی نمیکردند و این فیلمها را «فاقد ارزش» قلمداد میکردند اما در چنین وضعی «در مقابل الگوی دکتر کاووسی میتوان به رویکرد دیگری هم اشاره کرد که نه بر نفی تمامیت سینمای ایران بلکه بر نقد آن تکیه دارد. شاخص این دیدگاه در دههی ۱۳۳۰ را میتوان در نوشتههای فرخ غفاری ... یافت. اما از آنجا که به دلیل صنعتینبودن سینمای ایران در آن دوره، نقد فیلم عرصهای فاقد تعین و تعریف مشخص در چهارچوب صنعت فیلم بود (چنان که هنوز هم هست!)، به جای آنکه چون کشورهای صاحب صنعت سینما در فرایند تولید، عرضه و مصرف ذیل مرحلهی سوم تعریف شود، به الگوبرداری از فضای مطبوعاتی و گرایش روشنفکری آن سالها که حرکت روشنفکری را تنها در تضاد با فرهنگ حاکم تعریف میکرد (و چهرهی شاخصش جلال آل احمد به عنوان «منتقد» همهچیز و همهکس بود)، پرداخت. بنابراین گرایش عاری از جار و جنجالی که نوشتههای غفاری معرف آن بود در حاشیه ماند و به فراموشی سپرده شد». با این حال فرخ غفاری مرعوب چنین فضایی نشد و رویکرد خود را هم در نقد فیلم و هم بعدتر در فیلمسازی حفظ کرد. او چهرهای فرهیخته و تحصیلکرده از خانوادیای متمول و بانفوذ بود که دغدغهاش از نوشتن و فیلم ساختن، نه شهرت بود و نه کسب درآمد. غفاری خود در اینباره با اشاره به اینکه در نقدنویسی «مأخذ من ژرژ سادول و آندره بازن (دو پژوهشگر و نظریهپرداز برجستهی فرانسوی) بودند»، عقیدهی خود در خصوص نقد فیلم و آثار هنری را در مجلهی «سینما و مردم» چنین بیان کرده بود: «منتقد باید مطابق فلسفهی اجتماعی مخصوصی از آثار هنری خردهگیری کند. بیطرفی سیاسی هنگام قضاوت و نتیجهگرفتن از این قضاوت کار بیهودهای است. میدانیم که بیطرفی اصلاً حرفی است بیمعنی. در مسائل هنری باید هوادار فلسفهی سیاسی و اجتماعی معینی بود و مطابق این فلسفه، کلیهی جنبههای ارتجاعی و ضدبشری را کوبید و بار دیگر دست هنرمند را گرفت و در دست مردم گذاشت». او با چنین دیدگاهی در پی ارتقای وضعیت هنری سینمای ایران از طریق نقد نظریهمند و اصولی فیلمها بود و در حد بضاعت و امکانات خود نیز تلاش کرد با ساخت فیلم، خونی تازه به رگهای سینمای ایران وارد کند؛ هرچند در این راه با موانعی از جمله شکست تجاری فیلمهایش و تنگنظری سینمایینویسانی مانند هوشنگ کاووسی مواجه شد. غفاری علاوه بر نوشتن و فیلمسازی تجربهی مدیریت فرهنگی هم در ایران و هم در فرانسه را نیز دارد. او پس از دو سال فعالیت در ایران، در سال ۱۳۳۰ به فرانسه بازگشت و همکاریاش با هانری لانگلوآ از سر گرفت. او به پیشنهاد لانگلوآ دبیر اجرایی فدراسیون بینالمللی آرشیوهای فیلم شد و پنج سال این مسئولیت را عهدهدار بود. در این مدت او دست از نوشتن هم برنداشت و در نشریهی مارکسیستی «پوزیتیو» که رقیب مجلهی مشهور «کایهدوسینما» بود مینوشت. غفاری در سال ۱۳۳۷ دوباره به ایران برگشت. در آن سالها سینمای نوپای ایران دست کم از نظر شرایط تولید و شکلگیری استودیوهای فیلمسازی پیشرفتهتر از ۱۰ سال قبلش بود و ساخت فیلمهای عامهپسند ایرانی رونق نسبی یافته بود. با این حال تولیدات آن سالها از معیارهای کسی مثل غفاری فاصلهی بعیدی داشت. غفاری در جستوجوی سینمایی بود که علاوه بر پرهیز از ابتذال، امکان موفقیت تجاری را نیز داشته باشد؛ سینمایی که خود آن را «سینمای ملی، سینمای بومی و سینمای مردمی» مینامید. به گفتهی پرویز جاهد «او خواهان سینمایی بود که ضمن در بر داشتن ارزشهای هنری، برای عامهی مردم نیز جذابیت داشته باشد.» فرخ غفاری از جمله فیلمسازانی بود که از اواخر دههی ۳۰ و در طول دهههای ۴۰ و ۵۰ به ساخت فیلمهایی متفاوت با آنچه «فیلمفارسی» نامیده میشد دست زدند. این حرکتِ در خلاف جهت آب طبیعتاً دشواریهای خاص خود را هم داشت و پیدا کردن مخاطبی که به تماشای آن بنشیند به اندازهی استودیویی که سرمایهی آن را تأمین کند دشوار بود. فیلم اول غفاری به اسم «جنوب شهر» در سال ۱۳۳۷ در اکران اول با سانسور شدید مواجه شد و در نتیجه استودیوی سازنده، فیلم را با تدوینی دیگر و با نام «رقابت در شهر» مجدداً اکران کرد که البته غفاری موافق آن نبود و نامش را از تیتراژ آن حذف کرد. به این ترتیب پروندهی فیلمسازی او با شکست تلخی آغاز شد که ادامهی کار را نیز برایش دشوار کرد. با این حال او دست از کار نکشید و برای تثبیت موقعیتش برخلاف فیلم اجتماعی و انتقادی اولش، به ساخت فیلمی تجاریتر دست زد و سال ۱۳۳۸ «عروس کدومه؟» را ساخت که البته توفیق چندانی هم کسب نکرد. او برای ساخت اثر شاخصش «شب قوزی» پنج سال صبر کرد. بعد در سال ۱۳۴۹ «مرد کرایهای» و سال ۱۳۵۴ آخرین فیلمش «زنبورک» را ساخت. البته او در این سالها ۱۲ مستند کوتاه و بلند و سفارشی و مستقل نیز ساخت اما در سینمای تجاری آن دوران هرگز به جایگاه و موفقیت ایدهآلش نرسید. غفاری در کنار فیلمسازی همچنان تا پیروزی انقلاب اسلامی در عرصهی مدیریت فرهنگی نیز مسئولیتهای مختلفی را عهدهدار بود. محمود خوشنام منتقد هنری مینویسد که غفاری در کنار مدیریت کانون فیلم، «از سال ۱۳۴۵ به معاونت فرهنگی سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران برگزیده شد و از سال ۱۳۴۶ به عنوان قائم مقام مدیر جشن هنر شیراز، برنامهگذاریهای جشنواره را زیر نظارت و سرپرستی خود داشت. جشن هنر شیراز، با وجود همهی انتقادهای بجا و نابجایی که بر آن وارد میآورند، «حادثه و جریانی» بزرگ و بارآور در عرصه فرهنگ و هنر معاصر ایران به شمار میرود». پرویز جاهد در مقدمهی کتاب «از سینماتک پاریس تا کانون فیلم تهران: رو در رو با فرخ غفاری» که نشر نی منتشر کرده است مینویسد: «غفاری پس از پیروزی انقلاب به پاریس مهاجرت کرد و باقیماندهی عمرش را در آپارتمان کوچکش در محلهی مونپارناس پاریس به مطالعه و تحقیق دربارهی سینما و نمایش در ایران گذراند. فرخ غفاری در روز یکشنبه ۱۷ دسامبر ۲۰۰۶ در سنت هشتادوپنجسالگی بر اثر ایست قلبی در پاریس درگذشت. اکنون در گوشهای از گورستان مونپارناس پاریس، یعنی در همانجایی که دوست و همکار سینمایی برجستهی او هانری لانگلوآ، پدر سینماتک فرانسه، مدفون است، آرمیده». با وجود اینکه منتقدان و تارخنگاران سینمای ایران همواره او را از سینماگران پیشرو و اثرگذار سینمای ایران دانستهاند و تلاشهای او در راستای ارتقای فرهنگ و هنر ایران از سینما گرفته تا عرصههای فرهنگی دیگر غیرقابل کتمان است و دو کتاب نیز مشتمل بر گفتوگوهایی با این چهرهی فرهنگی منتشر شده است، امروز در طول ۱۳ سالی که از درگذشت فرخ غفاری میگذرد، کمتر نامی از او شنیده میشود، برخلاف برخی چهرههای مشهور کسی تلاش نکرده بنیادی به نامش تأسی کند، بزرگداشتی برایش برگزار کند، نام او را بر کوی و برزن و این سالن و آن تالار بگذارد تا او را به نسلهای بعد بشناساند و اگر نگوییم ناشناخته، تقریباً میشود گفت فرخ غفاری امروز چهرهای فراموششده است. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »پیشنهادهای علمی «چرخ» برای یلدا
پیشنهادهای علمی «چرخ» برای یلدا «چرخ» در شصتوهفتمین قسمت فصل ششم، ساعت ۱۹ امروز (سهشنبه) ۲۶ آذر ماه به مناسبت فرا رسیدن طولانیترین شب سال، پیشنهادهایی علمی برای گذراندن یلدا ارائه خواهد کرد. به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی شبکه چهار سیما، برنامهی تلویزیونی «چرخ» در این قسمت میزبان کارشناسانی از دنیای علم و فناوری خواهد بود تا برای شب یلدا، کتاب، فیلم، مستند، سریال، بازی و ... معرفی کنند. در این برنامه حسین فروتن، مجری کارشناس میز علم «چرخ» کتابهایی علمی به بینندگان برنامه پیشنهاد خواهد داد و فرزین سوری، کارشناس ادبیات گمانهزن، کتابهایی از دنیای کتابهای ژانر علمی-تخیلی معرفی خواهد کرد. محمدحسین جهانپناه، مجری کارشناس میز فناوری «چرخ» هم با پیشنهاد فیلمها، مستند، سریالها و مینیسریالها به استقبال شب یلدا خواهد رفت. معرفی بازیهای ویدئویی علمی توسط کسری کریمیطار، روزنامهنگار حوزهی بازیهای ویدئویی، یکی دیگر از بخشهای شصتوهفتمین قسمت برنامهی «چرخ» است. مجلهی تصویری «چرخ» مهمترین رویدادهای علم و فناوری و مسائل روزمرهی زندگی را با نگاهی تخصصی و بهزبانی ساده و با حضور کارشناسان، اساتید دانشگاه و نخبگان بررسی و واکاوی میکند. «چرخ» روزهای، یکشنبه، دوشنبه و سهشنبه، از ساعت ۱۹ بهصورت زنده از شبکهی چهار پخش میشود. مجری «چرخ» حافظ آهی است و محمد جباری سردبیری برنامه و الهه بهبودی تهیهکنندگی «چرخ» را بر عهده دارند. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »انتشار تصویری جدید از شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی
انتشار تصویری جدید از شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی گروه سازنده فیلم «مست عشق» تصویری تازه از بازیگر نقش شمس تبریزی در این فیلم منتشر کردند. به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی «مست عشق»، تولید این فیلم به کارگردانی حسن فتحی همچنان در خارج از ایران در حال انجام است. ساخت «مست عشق» با حضور بازیگران شناخته شده ایرانی و ترکیهای از چند ماه قبل در ترکیه آغاز شد. شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی، پارسا پیروزفر در نقش مولانا، حسام منظور در نقش حسامالدین چلبی، همنشین و شاگرد مولانا، هانده ارچل در نقش کیمیا خاتون، بنسو سورال در نقش مریم، وراک توزکوپاران در نقش نقش سلطان ولد فرزند بزرگ مولانا، بوران کوزوم در نقش علاءالدین پسر سخت گیر، زودرنج و بلند پرواز مولانا از جمله بازیگران این فیلم هستند. داستان فیلم «مست عشق» همزمان با دوران زندگی مولانا و شمس تبریزی اتفاق میافتد و تهیهکننده آن مهران برومند است و فیلمنامه را هم حسن فتحی و فرهاد توحیدی نوشتهاند. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »مستند “این بامداد خسته” در کانون فیلم خانه سینما
مستند "این بامداد خسته" در کانون فیلم خانه سینما فیلم «این بامداد خسته» درباره احمد شاملو در کانون فیلم خانه سینما نمایش داده میشود. به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی خانه سینما، در آغاز دومین سال فعالیت کانون فیلم خانه سینما، قصد بر این است چند فیلم پرمخاطب که با ازدحام علاقهمندان روبهرو شده بود و جمعی از تماشاگران موفق به حضور در سالن و تماشای فیلم نشده بودند، دوباره در کانون فیلم به نمایش درآیند. به همین منظور کانون فیلم خانه سینما نمایش دوبارهای برای مستندی درباره احمد شاملو در نظر گرفته است. در این برنامه فیلم مستند «این بامداد خسته» ساخته فرشاد فداییان با مدت زمان 120 دقیقه به نمایش در میآید و پس از آن هم نشستی با حضور علی یحیایی برگزار میشود. این برنامه، روز چهارشنبه 27 آذر ساعت 18 برگزار خواهد شد و علاقهمندان میتوانند به نشانی خیابان بهار، خیابان سمنان، شماره 29 خانه سینما مراجعه کنند. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »«جلال» یک جایزه حاکمیتی است با آرای مختلف
«جلال» یک جایزه حاکمیتی است با آرای مختلف محسن کاظمی، برگزیده بخش مستندنگاری جایزه «جلال» میگوید: جایزه «جلال» جایزهای حاکمیتی است که میتواند آرا و اندیشههای مختلف را در خود جای دهد. این نویسنده و پژوهشگر که با کتاب «نقاشی قهوهخانه» در بخش مستندنگاری دوازدهمین دوره جایزه ادبی «جلال» برگزیده شناخته شده است، درباره امکان ایجاد محدودیت برای جایزههای ادبی خصوصا جایزه «جلال» اظهار کرد: جایزه «جلال» یک جایزه حاکمیتی است، نمیدانم نظر من به عنوان کسی که بیش از دو دهه است در ذیل این نظام فعالیت میکند و تمام کتابها و آثار تولیدشدهاش از زبان حال انقلاب اسلامی است، چقدر مورد اعتنا قرار بگیرد اما به نظر من «جلال» یک جایزه حاکمیتی است، حاکمیتی که همه افکار و نظرات را در دل خودش دارد. او افزود: بطن این جایزه آنقدر بزرگ است که بعد از ۴۰ سال بتواند آرا و اندیشههای مختلف را در خود جای دهد. به نظر من اینکه در جایزه «جلال» فکر و اندیشهای غیر از اندیشه ایدئولوژیک نظام طرح شود و بیاید لزوما به معنای تایید آن اندیشه نیست. این جایزه، جایزهای است که به لحاظ ادبی در ایران حرف اول را میزند و یک رویداد فرهنگی بزرگ است. این جایزه میتواند به تکنیکها، محتواها و به عبارتی به بالندگی این فرهنگ و ارزشهایی که هزاران سال طول کشیده در این کشور ایجاد شود و فقط محصول و ثمره این چهار دهه انقلاب نیست کمک کند. ما میتوانیم با افکار و اندیشهها با سعه صدر برخورد کنیم و اجازه بدهیم که اندیشه با اندیشه پاسخ داده شود و اندیشهها را تحدید و مهجور نکنیم، اجازه دهیم اگر نیاز به پاسخ است، هر فکر و اندیشهای را با فکر، قلم، نوشتار و گفتار پاسخ دهیم. کاظمی سپس در پاسخ به سوالی درباره وضعیت پرداختن به مسائل اجتماعی در جریان مستندنگاری چند سال اخیر گفت: این یک نوع فقر نخبگانی است. ما نتوانستهایم نویسندگان را به سمتی سوق بدهیم که دردشناسی کنند و دردها را تفسیر کنند و تشخیص بدهند و بعد درباره آنها شروع به تحقیق کنند. مشکل ما مبنایی و ریشهای است، اینکه در سالهای اخیر کتابی که زبان گویای دردهای مردم باشد و مسائل اجتماعی را طرح کند در رقابت حضور نداشته، به ما نویسندگان، فرهنگیان و کسانی که در این مقوله کار میکنیم برمیگردد و نه به مجریان جایزهها و جشنوارهها. نویسنده کتاب «نقاشی قهوهخانه» همچنین با اشاره به اینکه در آوردن مسائل اجتماعی به آثار ادبی و مستندنگاریها عقبگرد داشتهایم بیان کرد: اگر کتابی ارزشها و فاکتورهای لازم را داشته باشد - منظورم از ارزشها، ارزشهای ایدئولوژیک نیست بلکه ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و فنی کار است - میتواند در جایزه «جلال» هم مورد اقبال واقع شود. به نظر من ما در این زمینه نه تنها پیش نرفتهایم بلکه عقب هم رفتهایم. بخشی از این مسائل در سطح دانشگاه مطرح میشود، اما متاسفانه از چهاردیواری دانشگاه هم فراتر نمیرود و در همان دنیای منتزع خود دانشگاه میماند. او با بیان اینکه گاهی وقتها آنقدر دانشگاه ایزوله است که بین دانشگاه و جامعه هم فاصله میافتد ادامه داد: در دانشگاه هم نمیتوان شناخت یا همدردی یا همزادپنداری با طبقههای مختلف جامعه داشت. مسئلههای این جامعه ناشناخته باقی مانده، ما وقتی در مسئلهشناسی مشکل داریم چطور میخواهیم به سمت حل اینها برویم؟ به نظر من ما در تربیت محقق یا حداقل در دادن فضا و میدان برای کار به آنها مشکل داشتهایم. محسن کاظمی درباره کتابش که در جایزه «جلال» برگزیده شده است نیز گفت: کتاب «نقاشی قهوهخانه» خاطرات آقای کاظم دارابی، متهم دادگاه «میکونوس» است که بنده کار تحقیق، پژوهش و تمام کارهای مربوط به این کتاب را انجام دادهام، از سال ۸۷ آن را آغاز کردم تا اینکه در بهمن ۹۷ به جامعه معرفی شد. اما این دادگاه به یک حادثه تقریبا دلخراش و شوم برمیگردد که در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ در برلین اتفاق افتاده است. او با بیان اینکه «نقاشی قهوهخانه» شامل ۲۱ بوم است اظهار کرد: دادگاه «میکونوس» به مدت سه سال و نیم طول کشید و این دادگاه یکی از طولانیترین و پرخرجترین دادگاههای تاریخ اروپا است و هزینههای بسیار زیادی را بر دوش سیستم قضایی آلمان گذاشته که در نهایت آقای دارابی را به حبس ابد محکوم کردند اما بعد از ۱۵ سال و دو ماه بر اساس قوانین آلمان که در کتاب آمده از این کشور رها میشود و به ایران میآید. این پژوهشگر با بیان اینکه کتاب در اصل به ماجرای «میکونوس» و حوادثی که برای آقای دارابی به عنوان یکی از متهمان روی میدهد مانور میدهد گفت: منتها در «نقاشی قهوهخانه» به سیر تکوین آقای دارابی هم نیمنگاهی دارم. نکته خیلی مهم و متمایز این کتاب این است که خاطرات آقای دارابی بر اساس اسناد و مدارک سیستم قضایی و امنیتی آلمان مورد اعتبارسنجی قرار گرفته و این کتاب بر حدود پنجهزار برگ سند، روزنامه و عکس استوار است که عمدتا در آلمان تولید شده و بهره ای از اسناد و مدارک داخل کشور نبرده چون کشور ما حرفی برای گفتن در این زمینه نداشته که بخواهد پروندهای هم برایش شکل بدهد. روایت آقای دارابی بر اساس همین اسناد و مدارک اعتبارسنجی شده است. بخشی از این اسناد در انتهای کتاب به عنوان نمونه آمده و عمده منابع و مآخذ که ۳۰ - ۴۰ صفحه است نیز در کتاب وجود دارد. کاظمی به وجود فرهنگ اصطلاحات فارسی به آلمانی در این کتاب اشاره و بیان کرد: کار پژوهشی بسیار سنگینی روی این کتاب صورت گرفته و سه زبان؛ زبان سیاسی که یک زبان تزویر است، زبان تاریخی که یک زبان خشک است و زبان حقوقی که یک زبان بسیار چغر است در این کتاب عرض اندام میکنند، اما اینکه چطور کنار هم نشستهاند به کمک ادبیت کار است. زبان ادبی این سه تا را کنار هم نشانده و توانسته دادهها و اطلاعات لازم را در اختیار خواننده بگذارد. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »نامزدهای اولیه اسکار ۲۰۲۰ معرفی شدند
نامزدهای اولیه اسکار ۲۰۲۰ معرفی شدند آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار فهرست نامزدهای اولیه ۹ شاخه این از جمله شاخه بهترین فیلم بینالمللی و مستند بلند اسکار ۲۰۲۰ را اعلام کرد. به گزارش ایسنا، در شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی که از امسال به شاخه "بهترین فیلم بینالمللی" تغییر نام داده است از میان بیش از ۹۰ کشور که فیلمهای برگزیده خود را بر ای رقابت در این بخش به آکادمی ارسال کرده بودند در نهایت ۱۰ فیلم توانستند به فهرست نامزدهای اولیه این شاخه راه یابند. فیلم «اَنگل» به نمایندگی از سینمای کره جنوبی، «درد و شکوه» (اسپانیا)، «پرنده رنگ شده» (جمهوری چک)، «حقیقت و عدالت» (استونی)، «بینوایان) (فرانسه)، «آنها که باقی ماندند» (مجارستان)، مستند «سرزمین عسل» (مقدونیه شمالی)، «کورپس کریستی» (لهستان)، «Beanpole» (روسیه) و «آتلانتیکس» (سنگال)، ۱۰ فیلمی هستند به فهرست کوتاه شاخه بهترین فیلم بینالمللی نود و دومین دوره جوایز سینمایی اسکار راه یافتند. سینمای ایران نیز مستند «در جستجوی فریده» به کارگردانی آزاده موسوی و کوروش عطایی را امسال به عنوان نماینده خود در شاخه بهترین فیلم بینالمللی انتخاب کرده بود که این فیلم از راهیابی به جمع ۱۰ نامزد اولیه بازماند. آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار «در جستجوی فریده» را در فهرست ۱۵۹ اثر مستند واجد شرایط رقابت در شاخه بهترین مستند اسکار ۲۰۲۰ نیز قرار داده بود، اما در نهایت ۱۵ فیلم را به عنوان نامزدهای اولیه در این شاخه انتخاب شدند که شامل «کارخانه آمریکایی»، «آپولو ۱۱»، «برای سما»، «حامی»، «آپولو»، «سرزمین عسل»، «ملت تکفرزندی»، «خانواده نیمهشب»، «دوشیزه»، «آکوارلا»، «بزرگترین مزرعه کوچک»، «غار»، «لبه دموکراسی»، «هک بزرگ» و «ویران کردن پارلمان» میشوند. نامزدهای نهایی نود و دومین دوره جوایز سینمایی اسکار روز ۱۳ ژانویه (۲۳ دیماه) مشخص و مراسم اعطای این جوایز فوریه (بامداد دوشنبه ۲۱ بهمن) برگزار خواهد شد. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »حضور ارتش با بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب در نمایشگاه کتاب دفاعمقدس بندرعباس
حضور ارتش با بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب در نمایشگاه کتاب دفاعمقدس بندرعباس همزمان با آغاز به کار دهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب دفاع مقدس در بندرعباس، انتشارات «آتشبار» وابسته به سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش طبق سنوات گذشته با تازههای نشر و بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب منتشر شده، فعالیت خود را از اولین روز نمایشگاه آغاز کرد. به گزارش ایسنا،تخفیف۲۰ درصدی کتب، دیدار چهره به چهره نویسندگان و پیشکسوتان ارتش با مردم از جمله برنامههای این ناشر در این نمایشگاه است. علاقهمندان میتوانند در ساعات بازدید به آدرس بندرعباس مصلی امام خمینی(ره)- مسجد جامع – طبقه دوم راهرو سمت راست غرفه ۳ مراجعه کنند. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »صفحه نخست روزنامههای سهشنبه
صفحه نخست روزنامههای سهشنبه جهانگیری:به خاطر گوشهای نامحرم میزان صادرات نفت را نمیگویم، رئیس قوه قضائیه در جلسه مسوولان عالی قضائی: مسوولان باید به خاطر آلودگی هوا به مردم پاسخ دهند و وزیر نفت: باز هم سهممان را از بازار نفت پس میگیریم از جمله عناوین صفحه اول روزنامههای امروز کشورند. به گزارش ایسنا، صفحه نخست روزنامههای سهشنبه را در ادامه مشاهده میکنید. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »سرباز شهیدی که پنهانی در عملیاتها حضور مییافت
سرباز شهیدی که پنهانی در عملیاتها حضور مییافت علی پس از اعزام به خدمت سربازی و گذراندن دوران آموزشی در گروه پدافند هوایی مشهد به گروه پدافند هوایی بهبهان منتقل شد و در آنجا مسئولیت رسیدگی به امور برق این یگان را بهعهده گرفت. به گزارش ایسنا، علی نجاتی در سال ۱۳۴۰ در روستای دهنو از توابع شهرستان گناباد متولد شد. او در دوران کودکی بسیار آرام و باهوش بود. علی در دوران قبل از انقلاب اسلامی همراه سایر مردم در راهپیماییها حضور داشت و در فعالیتهای فرهنگی و انقلابی برای پیروزی انقلاب از جمله نوشتن شعارهای انقلابی بر دیوار و توزیع نوارهای سخنرانی و اعلامیههای امام خمینی(ره) ایفای نقش میکرد. علی پس از اعزام به خدمت سربازی و گذراندن دوران آموزشی در گروه پدافند هوایی مشهد به گروه پدافند هوایی بهبهان منتقل شد و در آنجا مسئولیت رسیدگی به امور برق این یگان را بهعهده گرفت. وی برای حضور در عملیاتهای مختلف بهصورت مخفیانه اقدام میکرد که خانوادهشان نگران نشوند. مانند شرکت در عملیات فتح بستان که پس از انجام آن خانوادهاش از طریق دوستانش با خبر شدند او نیز در این عملیات حضور داشته است. با هجوم دشمن بعثی به کشور ما و اشغال شهر خرمشهر علی نجاتی برای حضور در این عملیات بزرگ اعلام آمادگی کرد. چند روزی به آزادسازی خرمشهر باقی نمانده بود که بیستم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در عملیات بیتالمقدس به شهادت رسید و طبق وصیتنامه خود در کنار کاروان راهیان کربلا قرار گرفت و خبر شهادت او را از طریق حاج آقا نصیری امام جماعت مسجد المهدی شهرستان گناباد به خانوادهاش بیان شد. خبر شهادتش بازتاب گستردهای داشت. اقوام و دوستان از این نظر ناراحت بودند که یکی از امینترین افراد کارآمد را از دست دادهاند و از طرف دیگر خوشحال بودند که در راه اسلام و کشور عزیزمان جان خود را فدا کرده و از نظر خانواده همین بس بود که که امانت خداوند را به بهترین وجه ممکن به او تحویل دادهاند. در ادامه فرازی از وصیتنامه این شهید بزرگوار را بیان میکنیم. وصیتنامه شهید «واجب شد بر شما جنگ و جهاد در حالیکه این فرمان بر شما گران و سنگین و مورد کراهت شماست ولی بدانید که چه بسا چیزی را که مورد ناگواری شماست در حقیقت به نفع شماست و بلعکس. با نام خدا چند کلمهای را که با شما میخواهم سخن بگویم آغاز میکنم سلام پدرم، سلام مادرم و سلام برادران و خاهرانم و سلام بر کلیه بازماندگان، سلام به امام امت این قلب تپنده اسلام و امید مستضعفان و سلام بر ملت قهرمان ایران و درود و سلام بر کلیه رزمندگان اسلام. امروز موفقیت کشور ما و به خصوص اسلام خیلی حساس است و امروز است که اسلام جدا احتیاج به کمک کلیه مسلمانان دارد. کفر جهانی امروز در صدد نابودی انقلابمان یعنی در صدد نابودی اسلام است . جهاد در راه خدا آرزوی نهایی هر انسان مسلمان است و چه بسا گذشتگانی که آرزوی جهاد در رکاب حسین (ع) میکردند و بارها با خود میگفتند که ای کاش ما در آن زمان بودیم. پدرم بعد از من از خود صبر و شکیبایی از خود بخرج دهید چرا که صبر شما همانند پتک آهنینی است که بر سر دشمنان اسلام خواهد خورد و مادرم تو نیز چنان صبور باش و برخود ببال که چنین فرزندی تربیت کردهای.» انتهای پیام
مشاهده بیشتر »ویدئو / سوداگری، پای قمهبهدستان مست را به باغستان باز کرد
ویدئو / سوداگری، پای قمهبهدستان مست را به باغستان باز کرد باغستان قزوین هر روز آب میرود. این را می توان با اعداد و ارقامی ساده اثبات کرد؛ اعداد و ارقامی که نشان میدهد این باغِ ثبت ملی شده، سالهاست حال خوشی ندارد و زخم های سوداگری و عدم مدیریت صحیح در طول ۸۰ سال اخیر، تنِ سرسبز آن را نحیف و رنجور کرده است. این گزارش، گوشه هایی از بلای آمده بر جان باغستان سنتی قزوین را به تصویر میکشد. توضیح ضروری اینکه برای ایجاد سهولت در پخش ویدئویی، این گزارش در دو بخش در پی آمده است. دریافت 191 MB بخش دوم: مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمیکند. فایل آنرا از اینجا دانلود کنید: video/mp4 خبرنگار: سمیه ایمانیان / تصویربردار و تدوینگر: اسماعیل گلرخ
مشاهده بیشتر »