جعفر گودرزی به عنوان دبیر سیزدهمین جشن بزرگ منتقدان و نویسندگان سینمایی معرفی شد. به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی انجمن صنفی منتقدان، جعفر گودرزی عضو هیات مدیره انجمن صنفی منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران به عنوان دبیر سیزدهمین جشن بزرگ منتقدان و نویسندگان سینمایی انتخاب شد. با تصمیم هیات مدیره انجمن صنفی منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی، جعفر گودرزی برای سومین سال پیاپی به عنوان دبیر این جشن انتخاب و معرفی شد. این اولین جشن منتقدان است که پس از تأسیس انجمن صنفی منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی برگزار میشود و طی آن، آکادمی داوری انجمن، برگزیدگان خود در سی و هفتمین جشنواره ملی فیلم فجر و جشنواره جهانی فجر را معرفی میکند. جعفر گودرزی از مدیران سینما و جشنواره های سینمایی و از پیشکسوتان حوزه رسانه و نقد است که سابقه دبیری و نایب رییسی انجمن را در دوره های مختلف در کارنامه خود دارد. وی سالها مدیریت تولید و مجری طرح بسیاری از پروژههای سینمایی را به عهده داشته است و در کارنامه مسئولیتهای اجراییاش، مدیریت روابط عمومی و اجرایی بنیاد سینمایی فارابی از سال ٨٩ تا ٩٢ دیده میشود. گودرزی مدیر روابط عمومی بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر و مدیر روابط عمومی و اجرایی جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان از دوره بیست و چهارم تا بیست و هفتم هم بوده است. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »بالأخره ورق برای هگمتانه برگشت؟!
حدود ۲۰ ماه از آسفالت کردنِ بخشی از محوطه تاریخی هگمتانه میگذرد؛ اقدامی که با طرحِ تبدیل شش رینگِ تاریخی همدان به مرکزیت میدان امام(ره) به پیادهراه آغاز شد و یکی از نتایجش ایجاد راه ورودی با آسفالت از وسط محوطه هگمتانه برای وسایل نقلیه آهنگرهایی بود که بازارشان در پشت هگمتانه قرار دارد. به گزارش ایسنا، این پروژه هرچند از همان ابتدا دادِ فعالان میراث فرهنگی و هنرمندان را درآورد، اما بیتوجهی مسوولانِ شهری و میراثی به انجام آن کمک کرد. از جمله محمودرضا عراقی - معاون عمرانی استاندار همدان - در آن زمان بیشترین توجهش به «همدان ۲۰۱۸» بود و تمایل داشت تا توجهها به سمت پیادهراه تاریخی همدان باشد نه آسفالت کردن بخشی از عرصه تپه هگمتانه؛ به همین دلیل هم در جلسه ستاد هماهنگی خدمات سفر (برای نوروز ۹۷) از همه استانداران و مسافران دعوت کرد تا این مسیر را که آن را پروژهای ارزشمند میدانست از نزدیک ببینند. او اما در آن زمان خطاب به خبرنگارانی که آینده هگمتانه را به چشم میدیدند و نگرانِ سرنوشتِ پروندهای بودند که از چند سال قبل در فهرست موقت یونسکو برای تایید و بررسی در اجلاس سالانه یونسکو جا خوش کرده، در پاسخ به این پرسش که «خیابان آسفالتشده چطور قرار است جمع شود و آن منطقه چگونه به حالت اولیه خود برمیگردد»، گفت: «حالا یک آسفالت شده، مگر چه شده، زمین به آسمان رفته است؟! آنجا قبلا پارکینگ بود.» و سرانجام کارگران شهرداری همدان با حکم شورای تامین استان، از صبح روز سهشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۶ دست به کار شدند و از ابتدای جنوب غربی محوطه تاریخی هگمتانه، یعنی نقطهای که ورودیِ گردشگرانِ این محوطه ارزشمند است، بخشی از هگمتانه را آسفالت کردند تا راه را برای ماشینِ آهنفروشهای شهر همدان باز کنند! بعد از آن اما همچنان صحبتهایی هرچند اندک برای جهانی کردن هگمتانه از سوی مسوولان شهری مطرح میشد. امیر خجسته - نماینده مردم همدان و فامنین در مجلس - بیستم آبانماه سال گذشته از مذاکره و مکاتبه با سازمان گردشگری کشور در زمینه ثبت جهانی هگمتانه خبر داد و گفت: متاسفانه با وجود پیگیریها و مکاتبات متعدد هنوز هیچ تغییری و جدیتی برای ثبت جهانی آثار استان همدان وجود ندارد. چند ماه بعد یعنی نهم اسفند سال گذشته، عراقی - معاون استانداری همدان - صحبتهای متفاوتی را نسبت به حرفهای سال قبلش مطرح کرد؛ «ثبت جهانی تپه باستانی هگمتانه باید در اولویت میراث فرهنگی قرار گیرد، زیرا انجام این طرح، گردشگری همدان را ۲۰ سال جلو می برد». او با مطرح کردن این جملات نشان داد که گویا حرفهای یک سال قبل خود را فراموش کرده است. شاید هم در زمان بیان صحبتهای اعتراضیاش در واکنش به نارضایتیها از آسفالت کردن هگمتانه به معیارهای ثبت جهانی محوطههای مهم و ارزشمند کشور توجه نداشت. حالا بعد از گذشت این مدت زمان به نظر میرسد بالاخره ورق برای هگمتانه برگشته که با ایجاد ستاد ساماندهی و آمادهسازی هگمتانه برای ثبت جهانی جلساتی با این هدف در استانداری همدان تشکیل میدهند تا راهی را که یک سال و نیم قبل بدون توجه به درخواستها و هشدارهای فعالان میراث فرهنگی در ورودی هگمتانه کشیدند و هگمتانه را قربانی طرحِ پیادهراهشان کردند، حذف کنند؛ راهی که هرچند آن را «موقتی» میدانستند و با هزینه کردن و آسیب زدن به بخشهایی از محوطه که هنوز باستانشناسان آنها را بررسی نکرده بودند، مسیری ماشینرو برای ماشینها و بارهای سنگین آهنگرها ایجاد کردند با این ایده که «به محض رسیدن اعتبار برای اجرای طرح تفصیلی و ایجاد مسیر اصلی خیابان جمع میشود.» هرچند جلسات کنونی با هدف بررسی راهکارها برای ثبت جهانی هگمتانه برگزار میشود، اما هنوز دقیقا هیچکدام از مسوولان شهری یا میراثی حرفی از حذفِ بخشِ آسفالتشده هگمتانه به زبان نیاوردهاند. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »انعقاد قرارداد جدید بیمه تکمیلی درمان ایثارگران
معاون بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران از انعقاد قرارداد بیمه تکمیلی درمان ایثارگران از ابتدای آذرماه سال جاری خبر داد. به گزارش ایسنا، دکتر عبدالرضا عباسپور با اشاره به قانون برگزاری مناقصات در دستگاههای اجرایی گفت: بر اساس قانون باید آگهی مناقصه عمومی حداقل دو نوبت در روزنامههای کثیرالانتشار کشور منتشر شود و این کار برای مناقصه انتخاب شرکت بیمهگر بیمه تکمیلی درمان ایثارگران در تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۹۸ در روزنامه اطلاعات و ۲۲ مهرماه در روزنامه ایران انجام شده است. همچنین علاوه بر درج آگهی از همه شرکتهای بیمهگر تکمیلی کشور از جمله بیمههای «آسیا»، «البرز»، «دانا»، «ایران»، «کوثر»، «آتیسازان حافظ» و «دی» دعوت رسمی به عمل آمد تا در مناقصه بیمه تکمیلی بنیاد شرکت کنند. لازم به ذکر است بیمههای آسیا، البرز و ایران علیرغم درج آگهی و دعوت رسمی در مناقصه شرکت نکردند. وی افزود: مناقصه انتخاب شرکت بیمهگر بیمه تکمیلی درمان ایثارگران یکی از بزرگترین مناقصههای بیمهای در کشور است و حضور تمام شرکتهای بیمهگر در این مناقصه آزاد و بدون مانع است. ما انتظار داریم تا بهترین خدمات به ایثارگران ارائه شده و منافع این عزیزان از همه جهات تأمین شود. معاون بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران با تأکید بر انجام نظارت دقیق توسط نهادهای نظارتی کشور بر روند برگزاری مناقصه گفت: تمام شرکتهای بیمهگر امکان ارائه پیشنهادات خود را برای این مناقصه داشتند که بر این اساس شرکت بیمه دی با توجه به بررسی کمیته فنی و قیمت قابل قبول بهعنوان برنده این مناقصه انتخاب شد و این بیمهگر از ابتدای آذرماه سال جاری به مدت یک سال بیمه تکمیلی درمان ایثارگران را بر عهده خواهد داشت. عباسپور خاطرنشان کرد: بر اساس این قرارداد تعداد بیمهشدگان پایه حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر است. بیمهشدگان شامل تمام جانبازان و آزادگان به همراه خانواده قانونی تحت تکفل آنان، والدین شهید، همسران و فرزندان شهداست که اسامی آنها توسط بنیاد شهید و امور ایثارگران به شرکت بیمهگر ارائه میشود. موضوع این بیمه نیز جبران هزینههای پزشکی و اعمال جراحی ناشی از بیماری و حوادث مشمول بیمه مازاد بر بیمه خدمات درمانی پایه است. قابل ذکر است بر اساس قوانین مرتبط، ایثارگران شاغل دستگاهها در صورت تمایل میتوانند از خدمات بیمه تکمیلی دستگاه مربوط بهرهمند شوند که در این صورت دستگاه مربوط باید اسامی این افراد را جهت حذف از سیستم بیمهای بنیاد اعلام کند. وی در ادامه با اشاره به برخی مشکلات در اجرای قرارداد بیمه تکمیلی ایثارگران در سال گذشته افزود: خوشبختانه در سال ۱۳۹۶ و ماههای ابتدای قرارداد سال ۱۳۹۷ شاهد خدمات مناسب بیمه دی و همچنین مراکز درمانی طرف قرارداد این شرکت به ایثارگران بودیم که رضایت این عزیزان را به دنبال داشت البته در ماههای اخیر متأسفانه به دلیل عدم تأمین اعتبار مناسب و عدم پرداخت حق بیمه از سوی دولت و سازمان برنامهوبودجه، مشکلاتی در پرداخت خسارت به ایثارگران عزیز و مراکز درمانی ایجاد شده است که امیدواریم با تلاش همهجانبه و حل این مشکل شاهد خدماترسانی مطلوب به جامعه ایثارگری باشیم. گفتنی است متن قرارداد، تعهدات و مراکز درمانی طرف قرارداد در سایت ایثار قابل مشاهده است. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »راه درمانی برای این سینمای مریض پیدا کنیم
«صحبت از حمایت از آثار سینمایی تنها صحبت از درجه تب یک بیمار است و نه پیدا کردن راهی برای درمان. سینمای ما به یک جریان همسان ساز و تقلیل گرا تبدیل شده همه چیز را از فیلم تا فیلمساز شبیه هم کرده است. کارگردانی که دغدغهمند بوده طنز میسازد، زیرا در این ساز و کار یا باید شبیه شان بشوی یا تو را پس میزنند و دیگر نمیتوانی به راهت ادامه بدهی. این رفتارها ضد سینمایی است و نه حتی ضدفرهنگی!» این سخنان بخشی از صحبتهای حامد باورت نژاد تهیهکننده فیلم سینمایی «منطقه پرواز ممنوع» است. او همراه با امیر داسارگر کارگردان و متین پاکزاد و علیرضا اکبری بازیگران نوجوان این فیلم در نشستی که به بهانه اکران این اثر در ایسنا برگزار شد به بیان توضیحاتی از نحوه ساخت و تولید این اثر تا چالشهای اکران و روی پرده رفتن همزمان با دو فیلم سینمایی کودک و نوجوان دیگر پرداختند که در ادامه مشروح این مصاحبه را میخوانید. شما در این فیلم چند موضوع را در کنار هم قرار دادهاید؛ از یوزپلنگ ایرانی تا مدافعین حرم و سایت هستهای و اقتدار ملی؛ چه شد که این محتوا را برای ساختن فیلمی برای کودک و نوجوان انتخاب کردید؟ امیر داسارگر: جهان قصه ما و موضوعات مختلفی که در آن آورده شده منسجم و یکپارچه در کنارهم قرار گرفتند و این گونه نیست که ما درباره پنج موضوع مختلف و بی ارتباط با هم صحبت کنیم. این فیلم در بستری قرار گرفته که میتواند واقعیت داشته باشد و دور از ذهن نیست. این خانه در شهر نطنز قرار دارد و همانطور که می دانیم خیلی از دانشمندان ما در نطنز زندگی میکنند، به مسجد و بقالی و ... رفت و آمد دارند و در فاصله دو کیلومتری آنها هم یک سایت هستهای قرار گرفته است. به علاوه اینها، آنجا طبیعت زیبایی هم دارد و اطراف آن دشت و باغ وجود دارد که میتواند محل زیست انواع حیوانات باشد. ولی در جریان فیلم هیچ اشارهای به اینکه این داستان در چه منطقهای از ایران روایت میشود، نمیکنید. امیر داسارگر: بله. به عمد در فیلم اشارهای به مکان فیلمبرداری نداشتیم زیرا مهم نیست کجاست. ما میخواستیم یک نگاه ملی در فیلم وجود داشته باشد تا همه بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. نزدیک شدن به آداب، رسوم و گویشها در الگوی فیلمسازی من وجود ندارد. شاید بتوان گفت در ایران برای ساخت فیلمهای کودک و نوجوان یک الگوی کانون پرورش فکری داریم که نشان دادن آداب و رسوم و گویش و لهجه برایش مهم است و یک الگوی سینمای تجاری؛ من دنبال دومی بودم. چیزی که هر نوجوانی آن را دید، بتواند با آن ارتباط برقرار کند. پرداختن به این موضوعات کار را برای شما به عنوان فیلمساز سخت نکرد؟ امیر داسارگر: از آنجایی که این المانها هرکدام میتوانست به داشتن یک فیلم پرماجرای نوجوانانه کمک کند انتخاب شدند و اینگونه نیست که بگوییم باعث سردگی مخاطب میشود یا اینکه موضوعات بالاجبار در کنار هم آمدهاند. در نمونههای خارجی به طور مثال در داستانهای تن تن که یک فیلم ماجراجویانه است، ممکن است قصه هر جایی اتفاق بیفتد از کارخانه تا وسط دریا. نمی خواهم بگویم ما در سطح کمپانیهای بزرگ دنیا بودیم زیرا آنها امکانات و ازهمه مهمتر تجربه دارند و اگر کارگردانی اقدام به ساخت اثری میکند قبل از او کسان دیگری بودند و میتواند از زیرساختهایی که آنها ایجاد کردهاند از تجربه تا استودیوهای فیلمسازی بهره ببرد اما در ایران اولین بار ما دست به چنین اقدامی زدیم. بنابراین از نظر جذابیت، لوکیشنها به ما کمک زیادی کرد و به شخصه موضوع یوزپلنگ را وقتی عنوان کردم که لوکیشن را پیدا کرده بودم و مشخص شد در این جنگل ها میتواند یوزپلنگ هم وجود داشته باشد. برخی به ما می گفتند این همه موضوعات را در کنار هم قرار دادهاید؟ چه کار میکنید؟ این در حالی است که ما متر و معیاری داشتیم و سعی داشتیم همه چیز را از نگاه یک مخاطب نوجوان ببینیم و با توجه به الگوهایی که از سینمای دنیا آنالیز کردیم، فهمیدیم اگر قصه جذاب باشد می تواند مخاطب را همراه کند مخصوصاً نوجوانان. ما در زمان اکران هم دیدیم مخاطب توانست با آن ارتباط برقرار کند. امروزه به جهت تولید آثار متنوع و با کیفیت کودک و نوجوان در کمپانیهای بزرگ جهانی و تغییر سلیقه مخاطب کودک و نوجوان ساخت فیلم برای این گروه سنی و رقابت با این آثار کار دشواری به نظر میرسد. شما چه راهکاری برای مقابله با این مساله پیدا کردید؟ امیر داسارگر: ما در جریان نگارش فیلمنامه این اثر، از تعدادی نوجوان خواستیم تا آن را بخوانند و ببینیم آیا با آن ارتباط برقرار میکنند یا نه و البته از همه اینها مهمتر کسی را در کنارمان داشتیم که سالهاست با نوجوانان کار میکند و شناخت بسیاری از آنها دارد. نقد فیلمنامه کاری تخصصی است و هرکسی از پس آن بر نمیآید اما کسانی مانند آقای زین العابدین تقیپور که سالهاست برای نوجوانان و در حوزههای تربیتی کار میکند، توانست کمک خوبی برای ما باشد. با این وجود بازیگران نوجوان ما دو ماه قبل از فیلمبرداری هر روز تمرین داشتند و حتی یک ماه بدون فیلمنامه تمرین میکردند و از ماه دوم که فیلمنامه دریافت کردند و آن را خواندند جزو آخرین ارزیابیهای ما بود که وقتی این سه توانستند با آن ارتباط برقرار کنند دیگران نیز میتوانند. شما چگونه برای بازی در این فیلم انتخاب شدید و آیا پیش از این تجربه بازی در فیلمی را داشتید؟ متین پاکزاد (بازیگر نوجوان): ما در تابستان بعد از فراخوانی که اعلام شده بود به بازیگر نوجوانی نیاز دارند، تست دادیم و به ما گفتند اگر قبول شوید با شما تماس می گیریم زمان زیادی بُرد تا به من زنگ زدند و گفتند قبول شدهام و قبل از آن هم در هیچ فیلمی بازی نکرده بودم، البته در تئاترهای مدرسه چندین باری حضور داشتم! بار اول که فیلمنامه را خواندیم متوجه داستان نشدیم اما بعد از مدتی فهمیدیم ماجرا از چه قرار است. در ابتدا هم نمیدانستیم قرار است هر کسی چه نقشی را بازی کند ولی خودمان در زمان تمرینها فهمیدیم، قرار است کدام شخصیت را بازی کنیم اما وقتی به آقای تقی پور میگفتیم تایید نمی کرد. با این وجود ما میدانستیم زیرا اسم شخصیتها و ویژگیهاشان شبیه خودمان بود و مثلا روح الله بچه درس خوان و نصیر بچه بانمکی بود! علیرضا اکبری (بازیگر نوجوان): من پیش از این در کلاس نویسندگی شرکت میکردم ولی تجربه بازی در فیلم سینمایی را نداشتم. از من تست گرفتند و بعد از چند هفته گفتند قبول شدهای. این فیلم با بقیه فیلمنامههایی که دیده بودم فرق داشت و متفاوت بود. در بین فیلمهایی که در ایران برای گروه سنی نوجوان ساخته شده است چه اثری را بیشتر میپسندید؟ علیرضا اکبری: من در ایران هنوز فیلمی ندیدهام که برای گروه سنی خودم مناسب باشد این فیلمی است که اگر بزرگسالان هم ببینند آن را دوست خواهند داشت. فیلم خودمان میتواند با آثار خارجی رقابت کند و همه آن را دوست خواهند داشت. هیجان زیادی دارد و به همین دلیل هم سن و سالهای من میتوانند با آن همراه شوند. متین پاکزاد: اگر نقشی به من پیشنهاد شود ممکن است آن را بپذیرم البته پیشنهاداتی میشد اما چون انتخاب رشته داشتم آن را نپذیرفتم. پیش از این هم فیلم های نوجوانی ندیده بودم که آن را دوست داشته باشم و به درد من بخورد. گاهی ما را بسیار کودک فرض میکردند و به این نتیجه رسیده بودم که متناسب با گروه سنی خودم فیلم خوبی وجود ندارد. شرایط اکران فیلمتان را در حال حاضر چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا حمایتهای لازم از آن صورت گرفته است؟ امیر داسارگر: در ابتدا باید حمایت را معنی کنیم. ما در فضای مسمومی صحبت می کنیم که رسانههای سینمایی ایجاد کردهاند و وقتی از این کلمه ها استفاده میشود بار معنایی مثبتی ندارد. به نظر من فیلمی موفق خواهد شد که مردم آن را به هم توصیه کنند. در ژانرهایی مثل کمدی این کار راحت است اما مثل فیلم ما که هیچ کس منتظر آن نیست کار سختی است. برای ژانر کودک و نوجوان چیز ثابتی وجود ندارد که مثلا بدانیم هر دو ماه یکبار فیلم کودکی اکران میشود برای همین کار من برای معرفی بسیار سخت است. رقابت کردن با دیگر آثار مانند کمدیها نیز شرایط بسیار سختی شده است. خوشحالم که بیشتر حمایتهای ما مردمی است و خودشان این اثر را به دیگران معرفی میکنند. نکته دیگری که در این میان وجود دارد این است که سه فیلم کودک و نوجوان همزمان با هم اکران شدند و نا آرامیهای کشور در هفته قبل هم تاثیر زیادی بر سینما داشت و باوجود آنکه وضعمان از بقیه بهتر است اما شرایط سختی را پشت سر گذاشتیم و برای اکرانمان با همه چیز جنگیدیم. حامد بامروت نژاد: در چند روز گذشته پیش یکی از مدیران سینمایی رفتیم آنها با نیت خوب اما با راهبرد و شرایط اشتباهی پیش میروند. آنها این شرایط را داشتند که با دادن سوبسید به سینما کارهایشان را پیش ببرند که من سعی میکردم آنها را متوجه کنم که این روش اشتباه است و اگر این اتفاق بیفتد مگر در چند سانس می توان این کار را انجام داد! اینکه بگوییم از فیلمی حمایت میشود یا نه، تنها صحبت از درجه تب یک بیمار است و نه پیدا کردن راهی برای درمان سینمای ایران. متاسفانه سینما به حداقلهایی قناعت کرده و نمیخواهد مخاطبش بیشتر شود و صد درصد مردم بتوانند به سینما بیایند و این کالای فرهنگی در سبد فرهنگی شان قرار بگیرد، قناعت حتی با دید مالی هم اشتباه است. این اتفاق که به سینمای کودک و نوجوان یا دیگر ژانرهای سینمایی توجه نمیشود و در حاشیه قرار دارند اتفاق درستی نیست. در بین ۱۰۰ فیلم در کشور چند فیلم به حوزه کودک و نوجوان اختصاص دارد؟ و حتی چرا باید چنین فیلمهایی از جشنواره های ملی مانند فجر کنار گذاشته شود؟ فجر ادعا دارد که حواشی ندارد و بر اساس کیفیت است اما آن زمان به ما گفتند "جای شما اینجا نیست و باید به جشنواره کودک و نوجوان بروید! اگر در جشنواره فجر بیاید حقتان ضایع می شود و دیده نمی شوید." ساز و کار سینمای کنونی ایران فقط برای آن است که فیلم های کمدی در آن فروش داشته باشند و حالا اگر چند فیلم کودک و نوجوان با هم اکران می شود اصلا اهمیت ندارد. فقط برایشان مهم است که سرگروه ها با فیلم های کمدی پُر شود دیگر آثار مهم نیست. برخی سرگروهها فقط برای آنکه قانون را زیر پا نگذارند و سالی یک فیلم کودک اکران کنند میپذیرند که اثری روی پرده ببرند آن هم نه در زمان خوب بلکه به طور مثال در اسفندماه! گویی مدیران فرهنگی ما غیر از برگزار کردن یک جشنواره هیچ دغدغه دیگری برای گروه سنی کودک و نوجوان ندارند. این توجه نداشتنها در سطح رسانهای ما نیز وجود دارد. یکی از خبرگزاری ها ویدیویی از فروش فیلمهای روی پرده ساخته بود اسم آنهایی که یک هفته است روی پرده رفته تا آنهایی که هفت هشت سالن دارند را مطرح کرده بود، اما این سه فیلم کودک و نوجوان را اصلا حساب نکرده بود، این در حالی است که فروش هفتگی مان از خیلی دیگر از فیلم ها بیشتر بوده. این نگاه است که سینمای ما را به یک جریان همسان ساز و تقلیل گرا تبدیل کرده است و همه چیز را از فیلم تا فیلمساز شبیه هم کرده است. کارگردانی که دغدغه فقر، اختلاف طبقاتی و تبعیض داشت را به جایی رسانده که همسان دیگر فیلمسازان میشود و طنز میسازد زیرا در این ساز و کار یا باید شبیه شان بشوی یا تو را پس می زنند و دیگر نمیتوانی به راهت ادامه بدهی. سینما یک جورچین است، این اشتباه است اگر یک فیلمی را برداریم و فیلم دیگری جای آن بگذاریم. اگر در سینمای فعلی ایران بخواهی غیر از این باشی انقدر تحت فشار قرار خواهی گرفت که تمام استخوانهایت خورد خواهد شد و اینکه بگویند تیزر بیشتری به تو می دهیم یا در سالن بیشتری داری، حمایت نیست. وقتی بسنده کردیم به تنها چهار میلیون مخاطب که به سینما میآید شرایط بهتر از این نخواهد بود. چه خوب که اینها مخاطب سینما هستند و چه بد که فقط همین مقدار هستند. فیلم کودک و نوجوان رفتار شناسی مخاطبش متفاوت است. فیلم خانوادگی فروش انفجاری ندارد و معمولاً در طول زمان می تواند مخاطب خود را پیدا کن..
مشاهده بیشتر »آیا جشنوارههای فیلم در مسیر رشد سینما موثرند؟
«گیومه» رادیو نمایش این هفته به تنوع و تعدد جشنوارههای مختلف که در حوزه سینما برگزار میشوند و اینکه آیا این جشنوارهها در مسیر رشد و تکوین سینما و ارتقا کیفی آن موثر بودهاند، میپردازد. به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی اداره کل هنرهای نمایشی رادیو، شهاب شهرزاد ـ مجری و کارشناس این هفته «گیومه» ـ ضمن اعلام این مطلب گفت: در این میان نقدهای رسانههای مختلف را بررسی میکنیم، و اینکه آیا این جشنوارهها را میشود تجمیع کرد؟ و برای هدفمند کردن آن چه کاری میشود انجام داد؟ وی در پایان گفت: همچنین این هفته از مسوولان جشنوارههای مختلف و سینماگرانی که در این جشنوارهها حضور دارند و جوایزی گرفتند و منتقدانی که از نحوه برگزاری این جشنوارهها گله دارند دعوت کردیم تا در این زمینه با آنها گفت و گو کنیم. برنامه «گیومه»، تا پایان هفته جاری به تهیهکنندگی حسین معصومی، اجرای: شهاب شهرزاد، کارشناسی محمد علی مومنی، کارشناسی خبر شهاب دارابیان، گزارشگری عادل زمانی و شوخی خبری با غزاله پورخاکی، از ساعت ۹ تا ۱۰:۳۰ به صورت زنده از رادیو نمایش پخش می شود. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »عنوان «نویسنده سال» برای یک نوجوان
فروشگاه زنجیرهای «واتر استونز» درحالی امسال نام برنده کتاب سال «واتر استونز» را معرفی کرد که در اقدامی بیسابقه عنوان «نویسنده سال «واتر استونز»» را نیز به جوایز خود اضافه کرد و ان را به یک نوجوان اختصاص داد. به گزارش ایسنا به نقل از بیبیسی، فروشگاه زنجیرهای «واتر استونز» اینبار در کنار معرفی «پسر، موش کور، روباه و اسب» نوشته «چارلی مکسی» به عنوان کتاب سال «واتر استونز»، «گرتا تونبرگ» نوجوان مشهور فعال محیط زیست را برای کتاب «هیچکس آنقدر کوچک نیست که نتواند تغییری ایجاد کند» به عنوان نویسنده سال ۲۰۱۹ خود انتخاب کرد. به این ترتیب «تونبرگ» اولین فردی است که جایزه «نویسنده سال واتراستونز» را دریافت میکند. کتاب «پسر، موش کور، روباه و اسب» که امسال به عنوان کتاب سال «واتر استونز» انتخاب شد، مجموعهای از تصویرگریهای منحصربهفرد به همراه داستانی از دوستی یک پسر با سه حیوان را دربرمیگیرد. تصویری از «پسر، موش کور، روباه و اسب» «کیت مکهیل» یکی از مسئولان «واتر استونزر» میگوید: کتاب «پسر، موش کور، روباه و اسب» یک داستان هوشمندانه و زیبا است که خواننده را به عشق ورزیدن، دوستی و شجاعت دعوت میکند. او میافزاید: سخنرانیهای «گرتا تونبرگ» برای میلیونها نفر الهامبخش بودهاند. هر دو کتاب انتخابشده را میتوان گواهی بر قدرت کتاب در ایجاد انگیزه و تغییر در انسانها محسوب کرد. به گفته مسئولان فروشگاه «واتر استونز»، کتاب «هیچکس آنقدر کوچک نیست که نتواند تغییری ایجاد کند» که مجموعهای از سخنرانیهای نوجوان ۱۶ ساله فعال محیط زیست است، پیامهای ضروری و حیاتی را در بر میگیرد. «تونبرگ» که اخیرا با استناد به این منطق که «جنبشهای محیط زیستی به جوایز بیشتری احتیاج ندارند» از دریافت یک جایزه محیط زیستی امتناع کرد، هنوز نسبت به انتخاب شدنش به عنوان «نویسنده سال واتر استونز» واکنش نشان نداده است. از دیگر آثاری که در فهرست نامزدهای نهایی «کتاب سال واتر استونز» بودند به «وصیتها» نوشته «مارگارت اتوود»، «کوئینی» نوشته «کندیس کارتی ویلیامز»، «سرزمین زیرین» نوشته «رابرت مکفارلین»، «زندانیان جغرافیا» نوشته «تیم مارشال»، «خانهای بدون پنجره» نوشته «باربارا نیوهال فولت»، «لنی» نوشته «مکس پورتر» و «در باب منشا گونهها» نوشته «سابینا رادوا» میتوان اشاره کرد. سال ۲۰۱۸ «آدمهای عادی» نوشته «سلی رونی» به عنوان کتاب سال «واتر استونز»انتخاب شد. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »وقتی تصویر با متن هماهنگ نیست
جمالالدین اکرمی با انتقاد از اینکه بومیگرایی در تصویرگریهای ما رعایت نمیشود، میگوید: تصویرگران رمانها را نمیخوانند و گاه تصاویر با روح متن مطابقت ندارد. این نویسنده، مترجم و تصویرگر ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت تصویرگری در کتابهای کودکان، اظهار کرد: به خاطر پیشینهای که در نگارگری داریم و تلاش تصویرگران امروز، تصویرگری در کشور ما جایگاه جهانی دارد، اما درباره جایگاه بومیاش نقدهایی وجود دارد و باید این ضعفها را برطرف کنیم. درباره کیفیت کار تصویرگری همیشه میگویم تصویرگری نباید زیرمجموعه گرافیک باشد، بلکه تصویرگری باید زیرمجموعه نقاشی باشد. گرافیستها وارد حوزه تصویرگری میشوند و ممکن است کارهایشان جذاب باشد، اما واقعیت این است که خیلی از تصویرگران ما اصول طراحی را پشت سر نگذاشتهاند که تبعات آن میتواند دامنه گستردهتری را دربر بگیرد. او سپس بیان کرد: گاهی تصویرگر بدون اینکه قصه را بخواند، آن را تصویرگری میکند و این موضوع در رمانها بیشتر دیده میشود؛ تصویرگر حوصله ندارد کل رمان را بخواند، پس بخشهایی را میخواند و تصویر میکند درحالی که تصویرگر باید متن را بخواند، در آن شناور شود و بعد روح تصویر را دربیاورد و آن را به زبان تصور ترجمه کند. این نقصی است که نشان میدهد تصویرگر برداشت مقطعی و صحنهای از کتاب دارد. این کجا خود را نشان میدهد؟ فرض کنید من در رمانم نوشتم که «شخص سوار ماشین شد» اما تصویرگر به خاطر اینکه رمان را نخوانده تصویری میکشد که «فرد از ماشین پیاده میشود» و منِ نویسنده مجبور میشوم دوباره سفارش بدهم و بگویم متن را نخواندهای، این نمونه عینی است که با آن برخورد داشتهام. یکی شدن با روح متن اصلی باید در تصویرگری وجود داشته باشد. اکرمی همچنین اظهار کرد: از طرفی هم فکر میکنم هر تصویرگر برای یک نوع متن ساخته شده است؛ مثلا متن طنز را هر کسی نمیتواند تصویرگری کند یا تصویرگری متن ادبیات کودک برای کسی است که کارشناس تصویرگری خردسال باشد، یا کسی که تصویرگری رئال میکند، متن فانتزی به دردش نمیخورد؛ اما ناشر نگاه میکند کدام تصویرگر جایزه بیشتری گرفته و بعد دعوتش میکند تا کتابهایش را تصویرگری کند و بدون اینکه شناختی از او داشته باشد متن را در اختیارش قرار میدهد، گاه به این دلیل دوگانگی بین روح متن و تصویرگری دیده میشود. البته ممکن است تصویرگر بیرون از ایران هم برود و جایزه بگیرد، اما زمانی که با یک نگاه بومی مطابقت میدهی عملا نتوانسته تصویری بومی دربیاورد؛ مثلا متن به جنوب ایران اختصاص دارد، اما تصویرگر نتوانسته آن لباس و تصویر یک فرد جنوبی را دربیاورد. او با بیان اینکه در بومیسازی تصویر مشکل داریم و این یکی از آسیبهای تصویرگری ماست، درباره چرایی این موضوع خاطرنشان کرد: عمده متنهای ما مرتبط با پایتخت ایران است، یعنی زبان متن، شخصیتها و فضاسازیها به پایتخت ایران برمیگردد؛ ما کمتر داستانی درباره قوم بختیاری، یا داستانی درباره آیینهای لرستان یا بلوچستان داریم و این موضوع نشاندهنده این است که ما به قومیتها کمتوجهی داشتهایم و عملا آنها کنار زده شدهاند. در دیداری که از نمایشگاه کتاب سنندج داشتم، میدیدم کتابها متنهای بومی و قدرتمندی دارند، اما تصویرگریشان ضعیف است، به آنها میگفتم چرا این اتفاق افتاده و چرا متوجه نیستید که تصویرگری هم اصول کیفی دارد و متن به این زیبایی را به تصویرگری دادهاید که اصول اولیه طراحی را نمیداند. نویسنده کتابهای «آناهید ملکه سایهها» و «شب بهخیر ترنا» سپس افزود: نهادهای مرتبط با ادبیات کودک ایران و به ویژه نهادهای دولتی باید به این نکته توجه داشته باشند که ایران فقط پایتخت نیست و ابعاد گستردهتری دارد و برای جبران این موضوع میتوانند به نویسندهها سفارش بدهند و بگویند مثلا درباره ادبیات بلوچستان اثر کم داریم و بر روی داستان این منطقه کار کنید و بعد به تصویرگری بومی فکر کنیم. اکرمی تأکید کرد: تصویرگریهای ما خیلی بومی نیست و تصویرگران به شاخصههای بیرون از ایران تن دادهاند و فکر میکنند هرچه تصویرشان انتزاعیتر باشد جهانیتر است و ناخودآگاه از شاخصههای بومی دور میشوند. آنها به این فکر میکنند که کتابهایشان در فلان جشنواره دیده و شناخته شود. این درحالی است که جهان تشنه ویژگیهای بومی ماست و اگر ایرانی بودن و غیرایرانی بودن تصویری مشخص نشود، چه ارزشی برایشان دارد؟ قطعا با خود میگویند ما چنین تصویری را در کشورمان داریم، چرا به آنها جایزه بدهیم؟ چیزی که به وضوح دیده میشود و ما به آن توجه نداریم، شاخصهای بومی است. شاخص بومی هم فقط این نیست که اصول نگارگری را بدانیم و المانهایی را درنظر بگیریم. بومی بودن یعنی اینکه شناخت کافی مثلا از ترکمنها داشته باشیم، اینکه چگونه زندگی میکنند، چهرهشان به چه شکل است و... البته اینها ظاهر تصویر است. ما باید توجه داشته باشیم آیین این قوم چیست و روحشان چه چیزی را طلب میکند تا در تصویرگریها بگنجانیم. آیا تصویرگران ما سفر میکنند تا ببینند ترکمنها چگونه لباس میپوشند یا اصلا نویسندههای ما میروند و آنجا را از نزدیک میبینند؟ اینها نشاندهنده این است که ما با جهان سرزمین خودمان ارتباط کافی نداریم و این مختص تصویرگران هم نیست. نویسنده «قصههای قانون جنگل» همچنین درباره اینکه برخی معتقدند ضعف برخی از متنها در پشت تصاویر زیبا پنهان میشود و متنها ارزش ادبی ندارند، اظهار کرد: گاهی این اتفاق میافتد و موضوع جدیای است؛ کودکان یا پدر و مادرها کتابها را از روی تصاویرشان انتخاب میکنند و برخی تصویرهای جذابی دارند درحالی که متن خالی از غنای ادبی لازم است. ما باید به این توجه داشته باشیم که همسنگ بودن متن و تصویر یکی از شاخصههای مهم برای کتاب کودک است، بخصوص وقتی کتاب از ایران بیرون میرود و ناشری که زبان فارسی بلد نیست اینکتابها را میبیند و مجذوب تصویرشان میشود، و بعد از اینکه خواند متوجه میشود متن درخوری ندارد و مجبور است متن را از تصویر جدا کند و داستان دیگری بگذارد، که من نمونهاش را دیدهام و یا اینکه از خیر چاپ آن بگذرد. او سپس بیان کرد: این ضعف را درجه اول باید به ناشر نسبت بدهیم، زیرا ناشر بر اساس متنی که در دست دارد، سفارش میدهد، ناشر باید تشخیص دهد آیا این تصویر مناسب این متن است یا نه. البته دلیل ندارد که همه ناشران بر ادبیات کودک مسلط باشند و متن کیفی را از متن غیرکیفی تشخیص دهند. اغلب ناشران در درجه اول درگیر اسم و رسم نویسنده میشوند و متن را قبول میکنند و بعد مجذوب اسم و رسم تصویرگر میشوند و متن را در اختیار او قرار میدهند. ما اصلی به نام عنوان مدیر هنری داریم که باید رابط بین تصویرگر و ناشر باشد، یعنی مدیر هنری بعد از خواندن متن تصمیم میگیرد کدام تصویرگر مناسب است و روح متن و روح تصویر را مطابقت میدهد. اما خیلی از ناشران ما فاقد این گزینه هستند و اگر داشته باشند درگیر اسم و رسم مدیر هنری میشوند و به این توجه ندارند که آیا مدیر هنری میتواند نسبت به متن نگاه چندوجهی داشته باشد یا نه. اکرمی با تأکید بر اینکه همسنگ بودن متن و تصویر خیلی مهم است، خاطرنشان کرد: البته گاهی تصویرگر ضعف متن را میبیند، اما نمیتواند راجعبه آن صحبت کند. موضوع دیگری که در این بین مطرح است، ارتباط بین نویسنده و تصویرگر است. اگر از من به عنوان نویسندهای که ۱۰۰ کتاب منتشر کرده، بپرسید با چند تصویرگر صحبتکردهام، میگویم به ندرت، شاید به ۱۰ تا هم نرسد. یا ناشر از نویسنده نمیخواهد با تصویرگر حرف بزند و به او بگوید چه چیزی از متن را میخواهد به تصویر بکشد. متأسفانه این ارتباط هم قطع است. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »افزایش مشارکت بخش خصوصی در ایجاد زیرساختهای بخش گردشگری کهگیلویه و بویراحمد
ایسنا/کهگیلویه و بویراحمد مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد گفت: به دنبال افزایش مشارکت بخش خصوصی در ایجاد زیرساختهای بخش گردشگری این استان هستیم. «مجید صفایی» در بازدید از مجتمع گردشگری "باملند" یاسوج افزود: سه میلیارد تومان از محل تسهیلات اشتغال روستایی به پروژه گردشگری باملند یاسوج اختصاص یافته که از این میزان تاکنون ۲.۵ میلیارد تومان پرداخت شده است. وی میزان پیشرفت فیزیکی این پروژه را ۵۰ درصد عنوان و اظهارکرد: افتتاح فاز نخست این پروژه برای حدود ۴۰ نفر اشتغالزایی به همراه دارد. مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد خاطرنشان کرد: این پروژه در چهار هکتار در فازهای مختلف اجرا میشود و قرار است زیرساختهایی از جمله آلاچیق، سکوی نشیمن، آبشار مصنوعی، رستورانهای روباز و سربسته، زمینهای ورزشی از جمله زمین چمن مصنوعی فوتبال، والیبال، تنیس، استخر شنا، پیست پیادهروی و پیست دوچرخهسواری در این مجموعه احداث شود. صفایی با بیان اینکه سهم آورده سرمایهگذار این پروژه ۹۰۰ میلیون تومان بوده، تصریح کرد: برای اتمام کامل این پروژه سه میلیارد تومان دیگر اعتبار نیاز است که تلاش میکنیم با رایزنی، تسهیلات ارزانقیمت در اختیار سرمایهگذار قرار گیرد. وی ادامه داد: به دنبال افزایش مشارکت بخش خصوصی در ایجاد زیرساختهای بخش گردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد هستیم. به گزارش ایسنا، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد با اشاره به اینکه نگاه دولت به بخش خصوصی نگاه حمایتی است، بیان کرد: استان کهگیلویه و بویراحمد مکان خوبی برای سرمایهگذاری در حوزه گردشگری است. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »برایم مهم نیست فحش بخورم
عکس آرشیوی است مجری «ویدئوچک» شبکه ورزش در پاسخ به اینکه آیا تا به حال در این برنامه فحش خورده است، گفت: برایم مهم نیست؛ در مدرسه هم که به من فحش می دادند، جواب نمیدادم. در «ویدئو چک» هم خیلی فحش خوردم. از طرفداران سردار آزمون، تراکتورسازی، پرسپولیس، استقلال و ... . به گزارش ایسنا، برنامه «سلام صبح بخیر» با اجرای حسین کلهر امروز ـ شنبه ـ میزبان عبدالله روا، مجری برنامه «ویدئو چک» بود. روا در ابتدا درباره شکلگیری این برنامه توضیح داد: ایده این برنامه برای مجتبی آذری بود که قبلا با هم کار کرده بودیم و طبق شناختی که از هم داشتیم شرایط کارمان در شبکه ورزش فراهم شد. متاسفانه در کشور ما همیشه یا یک چیزی زودتر است یا یک چیزی دیرتر. یا یکی هست آن یکی نیست و... چون ما چند استانداری هستیم و این یقه شغل ما را می گیرد. وی افزود: در کشور ما همه چیز نیم ساعت تاخیر دارد؛ مثل حرکت هواپیما و قطار که برای مردم دنیا عجیب است ولی ما در شغلی هستیم که خیلی چیزها سر ثانیه است؛ مثلا تو هر روز صبح سر یک ساعت باید برنامهات را شروع کنی. دیگر یک شغل مثل شغل ما بیاورید که نظم داشته باشد. برای «ویدئو چک» هم مدیرانمان آقایان شیعه و قانع در شبکه ورزش که از شبکه سه جدایی ندارد و دوستان دیگر خیلی همراهی کردند. این مجری با اشاره به برنامه ویدئو چک تاکید کرد: شما در این برنامه بیپردهتر و بیفاصلهتر با مردم حرف میزنید؛ ورزش هم موضوعی است که ما میتوانیم راحتتر درباره آن حرف بزنیم. ما درباره وزیر ورزش میتوانیم نظرمان را بگوییم اما درباره وزیر اقتصاد به سختی می توانیم حرف بزنیم. روا در پاسخ به اینکه نظر خودش درباره رییس فدراسیون فوتبال چیست، اظهار کرد: برود! من خیلی دوست دارم که ریشههایم را فراموش نکنم و اگر بخواهیم تقسیمبندی قومیتی داشته باشیم من لر بختیاری هستم. از ما اصیلتر هم هست اما ما جزو لرها خودمان را حساب و افتخار میکنیم. این را هم لری گفتم، یعنی ساده و بیتزویر و ریا! در پاسخ به این سوال میتوانستم یک ربع حرف بزنم و معنی و مفهومش همین جمله باشد. آقای تاج سالها زحمت کشیده و مدت زیادی را صرف سیاستگذاری برای پیشبرد اهداف فوتبال کردند اما اکنون باید خون تازهای در رگهای فوتبال ما بیاید و ایشان دیگر بروند بهتر است. وی ادامه داد: خبرنگاری از من پرسید و گفت با این وضعیت نظرت درباره ویلموتس چیست. من هم گفتم در این شرایط بین اکبر میثاقیان و ویلموتس و دیگر مربیان خارجی فرقی نیست. مردم حاضرند چیزی از ریشه درست شود ولو اینکه ما دورهای را از دست بدهیم و من وسط نظرات ورزشی مردم زندگی میکنم. این مجری یادآور شد: فوتبال خیلی صاحب دارد و همه دربارهاش نظر می دهند، مردم ما که در شرایط انتخاب نیستند اما اگر برایشان توضیح داده شود ترجیحشان این است که ما آرامش بلند مدت داشته باشیم نه شادی آنی. کیروش هم همینطوری جلو رفت و اگر دو ـ سه تا بازی را هم ببرند باعث میشود روی اشتباهات سرپوش گذاشته شود. روا در پاسخ به پرسش نظرسنجی برنامه مبنی بر اینکه چرا با ورزشیها بیشتر می توان شوخی کرد، گفت: چون آنها سیاسی نیستند و در تکمیل این گزینه هم باید بگویم که ما ملاحظات و محدودیتهایی در مقابل سیاسیون داریم و هم سواد ما مجری ها کمتر است هم به ما اعتماد نمیکنند. وی درباره اینکه چه زمانی فهمیده برنامهاش گرفته است، توضیح داد: ۳۰، ۴۰ قسمت از پخش برنامه گذشته بود که از مردم بازتاب گرفتیم و من برایشان تبدیل به کسی شدم که برنامه «ویدئو چک» را اجرا میکند. روا درباره اینکه آیا پیشنهاد اجرای برنامههای دیگری را هم داشته، اذعان کرد: وقتی یک برنامه موفق به نظر میآید همه اجزای آن مورد توجه قرار می گیرد و شاید پیشنهادهای دیگری باشد اما برای من امکان این همکاری وجود نداشت. من یک سال اخیر مشکل شخصی داشتم و فقط یکی دو روز در هفته میتوانستم تهران باشم. تا همین جا هم از مردم ممنونم و همین که نیم ساعت بتوانیم با مردم صحبت کنیم اتفاق خوبی است و دست همه درد نکند. مجری «ویدئو چک» درباره اعضای این برنامه گفت: مجتبی آذری که تهیه کننده و کارگردان است. ابوطالب حسینی قبل از رفتن به «خندوانه» از روز اول با ما بوده و ما هم تشویقش می کردیم و اتفاقات خوبی برایش افتاد. امیرحسین قیاسی به تازگی به ما کمک می کند و پول نمی گیرد. محمدحسین و علی قاسمی بچه هایی خوبی در عرصه نوشتن هستند. اسماعیل جعفری در بین همه اینها جزو قدیمیترها هست و احسان حسینی هم برنامه را تدوین می کند. او روزی که «ویدئوچک» را شروع کردیم اصلا نمیدانست فوتبال چیست. الان دیگر نظر دارد و مثلا می گوید راسینگ سانتاندر این فصل باید فلان کار را انجام بدهد. وی درباره بداههگویی در اجرای برنامه اظهار کرد: چیزی که ما مینویسیم یک شو دسته جمعی است و من زیاد توانایی ندارم دقیق همان که به من می دهند اجرا کنند. روا درباره مشکل شخصی که برایش پیش آمده توضیح داد: برای مادرم وضعیتی پیش آمد که سلامتیاش به مخاطره افتاد هوای تهران که حالا خیلی ناجور است برایش بد بود و ما یا باید خانه ای در جای خوش و آب هوای تهران می گرفتیم که پول نداشتیم یا باید خارج از تهران زندگی می کردیم که همین کار را کردیم. او حالا بهتر است و دارو مصرف می کند. برای همه مادران و بیماران دعا کنید. ادامه برنامه به کل کل کلهر و روا گذشت که قبلا در برنامه هایشان با یکدیگر شوخی کرده بودند و روا هم به شوخی از حسین کلهر عذرخواهی کرد و کلهر که هر هفته از افراد زیادی عذرخواهی میکند، از این اتفاق خرسند شد! روا در ادامه گفت: حسین کلهر بدون زحمت در جایگاهی که هست ننشسته و حدود ۴، ۵ سال ما با هم مدت زیادی را شبانه روزی کار کردیم و این را از روی هوا نمی گویم. من یک سری انتقادات هم به تو دارم اما چیزهای مثبت را نمیشود کتمان کرد و انقدر هم پسرخاله بازی نیست که برخی فکر میکنند. وی درباره رییس فدراسیون فوتبال هم نظر داد: یک بار آقای تاج مهمان ما شد و من باهوش تر از او در گفتگو ندیدهام و نمیشود روی توانمندی کسی سرپوش بگذارید. اگر از او سوال بپرسی می تواند سه ساعت به تو جواب بدهد ولی جواب ندهد! این یک توانمندی است. در ادامه روا جدول برنامه «سلام صبح بخیر» را حل کرد که رمز آن به گفته کلهر به روا مربوط بود و پاسخ بهنام بانی میشد. روا در این زمینه گفت: او چه ربطی به من دارد. من سیکس پک دارم حسین! بهنام در تیتراژ ما هم بوده و یک مدت زیادی هم درباره استقلال اظهارنظر میکرد و استقلالی هم هست. این مجری در پایان باز هم از حسین کلهر عذرخواهی کرد و خطاب به مخاطبان گفت: خواهش میکنم «ویدئو چک» را ببینید و در فضای مجازی هم درباره برنامه نظر بدهید. انتهای پیام
مشاهده بیشتر »طلاقهای جنجالی بازیگران ایرانی
دانستنی آنلاین:مهناز افشار هم با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود، خبر جدایی از یاسین رامین را اعلام کرد. تا یک ازدواج ناموفق دیگر به دنیای سلبریتیها اضافه شود. به بهانه جدایی مهناز افشار از همسرش در این مطلب چندین طلاق جنجالی دیگر بین چهرههای مشهور را مرور میکنیم. به …
مشاهده بیشتر »