بحث درباره اخلاق و رویکرد اخلاقی انسانها درباره جانوران به گذشتههای بسیار دور میرسد. نخستین اشارهها به حقوق جانوران و رفتاری که انسان باید در برابر آنها پیش گیرد تا اخلاق را رعایت کرده باشد، به یونان باستان باز میگردد. در کل، دیدگاههای گوناگون درباره این که انسان باید چه رویکردی نسبت به جانوران دیگر در نظر گیرد، به سه دسته اصلی تقسیم میشوند:
دیدگاه «عدم التزام»، «التزام نامستقیم»، و «التزام مستقیم».
در دید کسانی که به عدم التزام انسان به داشتن دستگاه اخلاقی باور دارند، جانوران هیچ حقوقی ندارند و انسانها میتوانند با آنها هر آن گونه که دوست دارند، رفتار کنند. افلاطون از جمله هواداران این دیدگاه بود و جانوران را «هیولاهای بیقانون» میخواند. دیگر باورمندان به این دیدگاه، از جانوران «به مانند پتک و سنگ» نام بردهاند؛ به آن معنا که همان گونه که پتکی میتواند سنگی را به هر شکل که خواست در بیاورد، انسان نیز میتواند جانوران را به هر روش دلخواه به زیر سلطه خود آورد.
مجاورت با انسان
باورمندان به «التزام نامستقیم» حقوق جانوران را نه به خاطر وجود خودشان بلکه برای ارتباطی که آنها با انسانها دارند، قابل تعریف میدانند. آنها بر این باورند که اگرچه جانوران حقوق ندارند، اما این نمیتواند دلیلی برای انسان در برخورد ناشایست با آنها باشد. در عوض، ما باید با احترام با آنها برخورد کنیم؛ چون این رفتار باعث برخورد احترامآمیز ما با همدیگر میشود. برای نمونه، هنگامی که با جانور خانگی کسی برخورد بد کنیم، انگار با آن شخص برخورد ناشایست کردهایم.
رویکرد این دیدگاه در برابر جانوران وحشی نیز به همان صورت تعریف میشود: این که با جانوری رفتار شایسته داشته باشیم باعث میشود که با دیگران نیز رفتار شایسته در پیش گیریم. کانت و آکویناس از جمله هواداران این دیدگاه بودند. کانت میگوید: «کسی که به جانوران ستم کند، در ارتباطش با مردمان نیز ستمکار میشود». آکویناس نیز تلاش کرد تا دیدگاه مسیحیت نسبت به جانوران را با بهرهگیری از کتاب مقدس تبیین کند. او بر این باور بود که اگرچه کتاب مقدس انسان را به زیر سلطه درآوردن جانوران وحشی فرا میخواند، در عین حال کارهایی همچون پوزهبند زدن بر روباه یا کشتار پرنده همراه با جوجه اش را غیراخلاقی میداند.
موارد بسیاری برای درستی یا نادرستی دیدگاه التزام نامستقیم ارائه شده است. برای نمونه، بررسیها نشان میدهند نوجوانانی که از دیدن شکنجه گربهها لذت میبرند پتانسیل بیشتری برای خلافکار شدن در بزرگسالی دارند. ازسوی دیگر، کسانی نیز که به حقوق جانوران اهمیت میدهند صرفاً بشردوست نمیشوند؛ نازیها از جمله بزرگ ترین هواداران حقوق جانوران در طول تاریخ بودهاند ولی کشتارهای فجیع انسانی داشتهاند. اگرچه بررسیهای روان شناسانه در رابطه با درستی این نگرش پیشنهاد شدهاند، تعدادی از فیلسوفان آن را به خاطر «ذات انسان محورانهاش» زیر سؤال بردهاند و دیدگاه التزام مستقیم را مطرح کردهاند.
در دیدگاه التزام مستقیم، انسانها به صورت مستقیم ملزم به رعایت اصول اخلاقی در برابر دیگر جانوران هستند. دو بنیان برای چنین دیدگاهی وجود دارد: فایدهگرایی، وظیفهگرایی.
بر پایه فایدهگرایی، انسانها و جانوران هر دو «حساس» هستند و رفتار انسان باید در جهت افزایش شادی و لذت در جامعه حساسان و کاهش درد و رنج در میان آنها باشد. کم کردن از بار رنج و درد جانوران خود عملی اخلاقی است و به گفته بنتهام، انسان نباید از خود بپرسد آیا جانوری سخن میگوید یا توانایی استدلال دارد، بلکه آیا درد میکشد یا نه؟پیتر سینگر از جمله هواداران کنونی اصلی این دیدگاه است. در کتاب نامدارش، رهایی جانوران، او استدلال میکند که انسانها باید پیش از اقدام به انجام هر کاری با خود بیندیشند که آیا با این کار شادی در میان همه جانداران حساس بیشینه میشود یا نه؟ در صورتی که انسان به چنین چیزی نیندیشد، به نوعی، گونهپرستی کرده است که عبارت است از ترجیح یک گونه زیستی به دیگر گونهها.
در جهان باستان
در یونان و روم باستان، تعدادی از فیلسوفان و اندیشمندان هوادار سرسخت حقوق جانوران بودند. قدیمیترین نوشتهها درباره ترجیح گیاهخواری به کشتن جانوران بر پایه اصول اخلاقی مربوط به افلاطون است. سیسرو، اپیکور، هرودوت، هوراس، اووید، پلوتارک، سنکا، و ویرژیل نیز همگی از «دیوانگانِ جانوران» بودند.
سده ۱۷ام: جانوران به مثابه ماشینهای طبیعت
در سده ۱۷ام میلادی، اندیشههای رنه دکارت، که متأثر از دیدگاههای مذهبی وی بودند، تأثیر بزرگی در نگرش انسانها نسبت به حقوق جانوران تا مدتهای زیادی گذاشت. دکارت تفاوتی مطلق میان ذات آدمی و جانوران گذاشت و آنها را قابل مقایسه با آدمی ندانست. به باور او، جانوران «ماشینهای طبیعت» بودند که اگرچه میخوردند، میدیدند، و میشنیدند، اما به عنوان یک ماشین هیچ حسی نداشتند و نمیتوانستند درد را متوجه شوند. استدلال او چنین بود که چگونه خداوند میتواند به جانوران درد را بچشاند، حال آن که آنها بی هیچ گناهی به دنیا میآیند و نباید مستحق درد کشیدن باشند. چنین اندیشهای باعث شد که خود از جمله تشریحکنندگان زنده جانوران شود و برای نمونه، سگها را به تختهای میخکوب کند و بدنشان را از هم بگشاید تا چرخش خون در بدن آنها را مشاهده کند.
شیر زخمی در قفس
حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان پس از رسیدن به قدرت در ۱۹۳۳ پیشرفته ترین قوانین حفاظت از حیوانات در اروپا را وضع کرد. به نوشته کاتلین کیت این اولین تلاش یک حکومت برای شکستن مانع بین گونهها، دوگانگی سنتی بین انسان و حیوان بود. انسان به عنوان یک گونه با آریاییان در صدر سلسله مراتب، و در پی آن گرگها، عقابها و خوکها جایگاه مقدسش را از دست میدهد، و یهودیان و موش ها در قعر قرار میگیرند. کیت مینویسد که این احتمالاً بدترین پاسخ به مسأله رابطه ما با دیگر گونهها بود.
بهرهگیری از پژوهشهای علمی
با آغاز انقلاب پزشکی و افزایش آگاهی انسانها نسبت به دانش پزشکی، جانوران بخش جداییناپذیری از آزمایشهای علمی بشر شدند. با گسترش دانش و افزوده شدن شاخههای نوینی چون میکروبشناسی، عصبشناسی، و مهندسی پزشکی به پزشکی و نیز گسترش پژوهش بر دانشهایی چون علوم فضا، جانوران بیشتر و بیشتری در آزمایشگاهها زیر آزمایش قرار گرفتند. امروزه تخمین زده میشود که بر روی ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیون جانور در آزمایشگاههای سراسر جهان آزمایشهای علمی انجام میشود. از این جانوران برای اهداف گوناگونی بهره گرفته میشود که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: پژوهشهای بنیادین زیستی، پژوهشهای کاربردی پزشکی، تهیه دارو، تست مواد مصرفی همانند مواد آرایشی و افزودنیهای خوراکی و کودها، بهرهگیری در موسسات آموزشی برای دانشجویان، و به کارگیری آنها برای بیرون کشیدن مواد دارویی همچون سرم.
هواداران بهرهگیری از جانوران برای این منظورها اغلب آنها را روشهایی برای بهبود تندرستی بشر و در راه کمک به بقای آن به شمار میآورند. این دیدگاه در راستای اندیشه فایدهگرایی قرار میگیرد. مخالفان این نظر بر این باورند که در هنگام در نظر گرفتن سود این آزمایشها، باید سود کلی آن برای همه جانداران حساس در نظر گرفته شود نه تنها انسانها.
تعداد زیادی از جانوران به کار گرفته شده در راه آزمایش، آنهایی هستند که برای تست مواد شیمیایی و بهداشتی به کار میروند. از آنجا که قوانین FDA حکم میکند که آسیبهای احتمالی هر کالایی پیش از ارائه به بازار باید توسط سازنده بررسی شود، بسیاری از شرکتهای دارویی و بهداشتی اقدام به بهرهگیری از جانوران به عنوان نمونههای نزدیک به بشر کردهاند. در بعضی موارد، همچون آزمون دریز که در آن مواد شیمیایی را به درون چشم خرگوشها میریزند تا التهابزایی آن را در انسان آزمایش کنند، واکنشهای مردمی نسبت به غیراخلاقی بودن آزمایش باعث قطع انجام آزمایش توسط بنیادهای آموزشی و آرایشی شده است.
اما امروزه روشهای نوینی برای بهرهگیری از بافتهایی که از بدن جانوران زنده تهیه نشدهاند ارائه شده و چندین فروشنده بزرگ کالاهای آرایشی، برای نمونه بادی شاپ، آزمایش بر جانوران را به پایان رساندهاند. چنین چیزی سود سرشاری برای این شرکتها به ارمغان آورده و این امر میتواند به دلیل جایگاه برتر اخلاقی آن شرکتها نسبت به رقبایشان در ذهن خریدار بوده باشد.
حقوق جانوران و گیاهخواری
ذات بشر و این که آیا بشر نیازی به خوردن دیگر جانوران برای ادامه زندگی دارد از جمله بحثهای با تاریخ بسیار طولانی در میان اندیشمندان، فیلسوفان، دینداران، و دانشمندان بوده است. چنین بحثهایی، چه در میان موافقان حقوق جانوران و چه در میان مخالفان آن، اغلب منجر به این پرسش میشدهاند که آدمی باید کدام روش غذاخوردن را برگزیند که در آن جانوری کشته نشود؟ از این رو، گیاهخواری و ارتباط آن با حقوق جانوران از گذشته تاکنون مورد کنکاش بوده است.
اگرچه متنهای کوتاه و جسته و گریختهای از شخصیتهایی در طول تاریخ که گیاهخواری را به عنوان روش زندگی برگزیدهاند، موجود است، نخستین متن مستند که ارتباط میان گزیدن رژیم غذایی گیاهی و احترام به حقوق جانوران را مطرح میکند نوشتههای پلوتارک است. او در این نوشتهها، که به هنگام جوانی به رشته نگارش درآورده، به شدت از گیاهخواری و لزوم دست کشیدن از کشتن جانوران دفاع میکند؛ اگرچه به نظر میرسد که بعدها این نظر خود را ملایم میکند. به گفته او، میوهها بر روی زمین آنچنان به وفور یافت میشوند که آدمی نیازی به خوردن گوشت جانوران ندارد و چنین چیزی ناضروری و ناموجه است. او همچنین این پرسش را مطرح میکند که چرا و چگونه برای نخستین بار، انسانی گوشت خونآلود یک جانور را در دهان گذاشته است.
باور به حقوق جانوران اما صرفاً به گیاهخوار شدن مطلق نمیانجامد. برای نمونه، اگرچه فرانسیس آسیزی قدیس علاقه بسیاری به جانوران و حقوقشان داشت، به گفته دانیل دومبروفسکی «فرانسیس قدیس یکی از نامدارترین عاشقان جانوران به شمار میرفت که عشق خود را به آنها با خوردنشان ابراز میکرد.»
نمونه دیگر، جرمی بنتهام است که نوشتههایش همواره مورد استناد هواداران حقوق جانوران قرار میگیرد ، ولی خود گیاهخوار نشد و تنها وجدان خود را با این که «جانوران غذایی به سرعت و با کمترین درد کشته شوند»، آرامش بخشید.
از دیدگاه دینها
چون هیچ نیست که برای مرگ دستنیافتنی باشد. همه جانداران از حیات خود خرسند هستند، زِ درد گریزانند، لذت را میپسندند، از نابودی بیزارند. زین روی، همه حیات محبوب است.
مهاویرا، بنیانگذار آیین جین
دین از سه راه بر رفتار انسان نسبت به جانوران تأثیر میگذارد:
نخست تغییر نگرش او و این که انسان چگونه جایگاه خود و دیگر جانوران را با معیار دین میسنجد. از این دید، دینهای ابراهیمی اگرچه حقوقی برای جانوران قائل میشوند، همواره جانوران را در مرتبه پایینتری از «وجود» نسبت به انسانها قرار میدهند.
دوم، نقش دین در ساختن «ارزش» است و این که انسانها چه ارزشی برای جان دیگر جانوران قایل هستند. برخلاف باورهای رایج در میان مسیحیان و یهودیان که بر پایه آن جانوران را آفریده خداوند برای خدمت به بشر میدانستند، باورمندان به آیینهای شرقی بر پایه باور به آهیمسا کشتار جانوران را نادرست میدانستند. در نهایت، دین روش برخورد انسان را نسبت به جانوران نیز تحت تأثیر قرار میدهد. شریعت و کردار دینی تعریف شده در هر آیینی، به رفتار انسانها در برابر دیگر جانداران سمت و سو میدهد و چنین چیزی میتواند اشکالی از احترام به حقوق جانوران را نیز شامل شود.
دینهای ابراهیمی رویکردهای گوناگون و گاه متضادی نسبت به هم در زمینه ایجاد نوعی سامانه حقوقی برای جانوران در پیش گرفتند. در یهودیت، قربانی کردن جانوران اهلی همچون گاو و گوسفند برای رهایی دادن انسان از آلودگی گناهها انجام میشود و در زمینه ذبح، قوانین ویژهای در تورات ذکر شدهاست. انجام عمل قربانی کردن پس از نابودی دوم هیکل سلیمان کنار گذاشته شد، اگرچه بعضی متون ارتودوکس یهودیان به برقراری دوباره قربانی کردنها در هیکل تشویق میکنند. در متنهای مقدس آیین مسیحیت اگرچه اشاره مشخصی به رابطه میان انسان و جانداران دیگر نشده است، برداشتهای آغازین برآمده از این متنها گونهای «تسلط» انسان بر جانوران را در خود پرورش دادند که در طول تاریخ تمدن غرب باعث بیتفاوتی و گاه سوءاستفاده از جانوران شد.
بر خلاف مسیحیت، رابطه میان انسان و جانوران در اسلام به روشنی بیان شده است و این از میان نوشتههای قرآن و رفتار حضرت محمد (ص) آشکار می شود. در اسلام، جانداران همانند انسان دارای احساسات و علایق ویژه خود هستند و اگرچه جایگاه انسان به عنوان «خلیفه خدا» بالاتر از آنها گذاشته شده، انسانها برای به کارگیری مسوولانه این نقش فراخوانده شدهاند.
در فقه اسلامی، قوانین ویژهای برای رعایت اخلاق در برابر جانوران ذکر شده است. این قوانین شامل روش کشتن جانوران، عدم خشونت در هنگام ذبح و رفتار اخلاقی با جانوران اهلی میشوند. سیره حضرت محمد (ص) در شکلگیری نگرش مسلمانان به حقوق جانوران نقش مهمی داشته و بسیاری از قوانین فقهی اسلامی درباره این مسأله برآمده از آموزههای پیامبر در هنگام زندگیش هستند. از جمله پیشروانهترین موارد از این دست، برقراری بعضی محدوده ویژه ای با نام «حرم» بوده است که در آنها هیچ جانوری نباید کشته میشد و یا به آن تعرضی صورت میگرفت. در حدیثی ، او مکه را «حرم امنی» مینامد که در آن «شاخه درختش را نباید شکست و جانور وحشیش را نباید رماند.»
در مقایسه کلی با دینهای ابراهیمی، میان آیینهای برآمده از شرق ارزش بیشتری به جانوران داده میشود و تفاوت میان انسان و دیگر جانداران کمتر از تفاوت گذاشته شده در دینهای ابراهیمی است. در این دینها، باور به تناسخ باعث ایجاد نوعی ارتباط میان انسانها و جانوران در گذشته و حال یک شخص میشود و اگرچه انسانها در بالاترین رتبه اخلاقی در گیتی قرار میگیرند، آزار رساندن و کشتار جانداران ناپسند شمرده میشود.
برای نمونه، در آیین هندو، باور بر این است که خدایانی چون راما و کریشنا به شکل جانورانی چون فیل پای بر زمین گذاشتند و ازین رو، احترام به آن جانوران واجب است. در سریما باگاواتام آمده که «هر کس باید با جانورانی چون آهو، شتر، خر، میمون، مار، پرنده، و حشرات آنگونه رفتار کند که گویی با فرزند خود.»
تأثیرات باور به این دینها و نیز آهیمسا هنوز نیز در میان جامعه هند دیده میشود. برای نمونه، گاوها در هند به سادگی در خیابانها راه میروند و کسی به آنها معترض نمیشود. این همنشینی مسالمتآمیز انسانها و جانوران در این کشور را همچنین میتوان به بافت اقتصادی و نیاز جوامع هند به چنین زندگی توأمان و احترام به محیط زیست ربط داد.
منبع مطالب : https://fa.wikipedia.org