هرکسی یک مقدار باهوش باشد، میداند که یک آدم مجرد خیلی راحتتر زندگی میکند، بدون مسؤولیتهای سنگین زندگی دونفره ! اما؛ یک آدم عاقل به وقتش میفهمد که باید ازدواج کند و از لذتهای دنیای مجردی خداحافظی کند اما چند نفر این زمان را درست تشخیص میدهند؟ چند نفر هول میشوند و انتخاب درستی انجام نمیدهند و زندگی مشترک خوبی را تجربه نمیکنند؟
هنوز هم خیلیها هستند که به محض تمام شدن درس به فکر ازدواج میافتند، بیآنکه بدانند واقعاً از نظر شخصیتی آمادگی ازدواج دارند یا نه؟. در صورتی که ازدواج مثل سربازی رفتن یا مدرسه رفتن نیست و ربطی هم به سن و سال ندارد. ازدواج یک کار جدی است که هرکسی اهل به دوش گرفتن این مسؤولیت بزرگ نیست.!!
برای این که مطمئن شوید آمادگی و شرایط ازدواج را دارید یا نه؟ این موارد را در خودتان چک کنید.
هرکسی میخواهد ازدواج کند، باید به یک حداقلهایی در زمینههای مختلف شخصیتی رسیده باشد. ازدواج بچه بازی نیست و اگر به اندازه کافی در این زمینهها به بلوغ نرسیده باشیم، حتماً یک جای کارمان میلنگد. رسیدن به این بلوغهای شش گانه همان درست بزرگ شدن است. با توجه به شرایط اجتماعی و خانوادگی، پسرهای ایرانی معمولا تا 28،27 سالگی به این بلوغهای شش گانه نمیرسند، پس خانمها باید حواسشان به سن و سال همسر آینده شان هم باشد.
بلوغ جنسی :
آمار بالای طلاق به دلیل مشکلات جنسی، میزان اهمیت این بلوغ را نشان میدهد اما هرطور شده باید رودربایستی را با خودتان کنار بگذارید و رک و رو راست نیازهای جسمی تان را بشناسید. سلیقههای خودتان را پیدا کنید و موقع انتخاب همسر حواستان به این چیزها هم باشد. قبل از ازدواج باید تکلیفتان را با نیازهای روحی و جسمیتان مشخص کرده باشید. سواد و کفایت مدیریت روابط جنسی از قبل ازدواج شروع میشود.
بلوغ شخصیتی :
بلوغ شخصیتی ابعاد مختلفی دارد. قبل از ازدواج حتماً باید یک سری اختلالات شخصیتی را در خودتان و طرف مقابل بررسی کنید. اختلالاتی مثل خود کمبینی، تأییدطلبی، کمال گرایی، شکاکیت (پارانویا)، توجه طلبی، مهرطلبی، بیماری دوقطبی، اعتیادها و وسواس. افرادی که به این اختلالات مبتلا هستند تا وقتی که درمان نشدهاند، به درد ازدواج نمیخورند.
بلوغ عاطفی :
بعضیها با این که ازدواج هم کردهاند، هنوز درست نمیدانند که از چه تیپ و شخصیتی خوششان میآید. این ها هنوز به بلوغ عاطفی نرسیدهاند و با احساسات و عواطف خودشان آشنا نیستند. باید سهم رابطههای قبلیتان را در دوست داشتن فعلی مشخص کنید و همینطور این که تا چه میزان هنوز تحت تأثیر آن ها هستید. متوجه باشید که چقدر آگاهانه دوست دارید و چقدر نا آگاهانه. باید این واقعیت را قبول کنیم که بعد از ازدواج هم ممکن است از کسی خوشمان بیاید اما اگر به بلوغ عاطفی رسیده باشیم میتوانیم از این مسئله بگذریم و تمام زندگیمان را خراب نکنیم.
بلوغ اجتماعی :
سؤال “شما مشغول چه کاری هستید؟”، یکی از اولین سؤالهایی است که در هر مراسم خواستگاری تکرار میشود. شغل و موقعیت اجتماعی هر کس، تقریبا میزان بلوغ اجتماعی او را مشخص میکند؛ مثلاً خانمها باید بدانند که خواستگار، حول و حوش آینده کاری، خودش را در کجا میبیند و چقدر میتواند با شرایط تطابق پیدا کند. قطعاً کسی که هنوز سربازی نرفته و مرتب شغل عوض کرده، هنوز به بلوغ اجتماعی نرسیده. البته شغل عوض کردن اگر همراه با پیشرفت باشد، مطمئناً خوب است. مثلاً اگر پسری اول جایی شاگرد بوده و بعد رفته یک جای دیگر صاحب کار شده و ترقی کرده، موقعیتش فرق میکند. پسرها هم باید برنامه همسر آیندهشان را بپرسند. باید ببینند که زن زندگیشان چقدر بلوغ اجتماعی دارد.
بلوغ مالی :
کسی که هنوز حساب دخل و خرجش را ندارد، نمیتواند همسر قابل اعتمادی هم باشد. قبل از ازدواج باید توقعات و خواستههای مالی طرفین معلوم باشد. یکی به فکر زندگی در کاخ نباشد و دیگری به یک زندگی متوسط قانع. برآوردی از هزینههایتان داشته باشید، راجع به چیزهایی که برایشان پول خرج میکنید با هم حرف بزنید. ممکن است طرف مقابلتان اهل خرید مجله و کتاب باشد و شما این خریدها را پول هدر دادن بدانید. در مورد سطح رفاه زندگی آیندهتان هم باید به تفاهم برسید تا بعداً سر برنامههای بلند مدت زندگی به مشکل برنخورید.
بلوغ معنوی :
سؤالهای کلی موقع خواستگاری و ملاقاتهای اولیه همیشه میتواند دردسرساز باشد. در خصوص مسائل اعتقادی و دینی هم این ابهامات بیشتر میشود. مثلاً یک نفر دینداری را فقط در اعتقاد به خدا میداند و همین قدر برایش کفایت میکند. دیگری اما برایش مهم است که همسرش به تمام احکام دین مؤمن و معتقد باشد. در یک کلام باید جنس دینداریتان با هم یکی باشد و هر دو قرائت مشابهی از دین داشته باشید. افرادی که شدیداً تحت تأثیر نوسانات فلسفی و عرفانی هستند برای ازدواج مناسب نیستند. چون هر آن ممکن است همسرتان برای پیدا کردن خودش سر به کوه و بیابان بگذارد! به طور کلی فردی به بلوغ معنوی رسیده که تا حدی جایگاه خود را در هستی پیدا کرده باشد و درگیر مسائل فلسفی پیچیده نباشد.
ازدواجهای ممنوع به درد نمیخورند!
اگر نشانههای زیر را در رفتار طرف مقابلتان دیدید، به ازدواج با او فکر نکنید چون بعداً دچار مشکل میشوید.
خودکم بینی :
آدمهای خود کم بین و تأیید طلب به درد زندگی نمیخورند، دائم نیاز به تأیید و توجه دیگران دارند و شما هم باید مدام در حال تعریف و تمجید باشید. این افراد معمولاً زود رنجند و اعتماد به نفس ندارند.
کمال گرایی :
اما کمال طلبها با کمال گرایی افراطیشان میخواهند در هر زمینهای بهترین باشند و همین مسأله نهایتاً به بیعملی منجر میشود. چون این افراد فقط سراغ کاری میروند که مطمئن باشند در آن موفقند.
مهرطلبی :
زود خودشان را لو میدهند. همیشه در زندگیشان به دنبال راضی کردن همه هستند و همین کار آزارشان میدهد. هر تغییر برای این افراد یک تهدید است و مدام باید بهشان سرویس عاطفی بدهید.
پارانویا (شکاکی):
شکاکها با لحن بازجویانه با شما صحبت میکنند و همیشه در حال چک کردنتان هستند. شکاکها به صورت پیش فرض شما را مجرم میدانند، منتها مجرمی که هنوز جرمش ثابت نشده است .
توجه طلبی :
توجه طلبها معمولاً دخترند و در آن واحد چند ارتباط دارند. این ها در دوران کودکی از طرف پدر و مادر توجه نداشتند و برای همین از شما توجه زیادی میخواهند.
خودشیفته :
خود شیفتهها از یک چیزی در وجود خودشان خیلی راضی هستند؛ مثلاً اگر صدای خوبی داشته باشند، آنقدر صدای خودشان در ذهنشان بلند است که صدای بقیه را اصلاً نمیشنوند.
اعتیاد :
غیر از اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد اینترنتی و هیجانی هم دو موردی است که باید حواستان بهشان باشد.
دو قطبی :
تغییرات شدید خلقی دارند. مثلاً یک دوره دو هفتهای خیلی پرحرف، ولخرج و اهل برنامهریزیهای دور و دراز هستند و در دو هفته بعدی ناگهان افسرده و منزوی میشوند.
وسواس :
اختلال وسواس یک زمینه شخصیتی است که فرد در آن بیش از حد دقیق است. زندگی با وسواسیها بعد از چند وقت خیلی سخت میشود.
منبع مطالب : http://khalibandi.vcp.ir