#فروشگاههای_زنجیره_ای #دانستنی #بیشتر_بدانیم
مسئله فروشگاههای زنجیرهای نه تنها موضوعیت اقتصادی ندارد بلکه آسیبهای آن ابعاد اجتماعی و فرهنگی دارد. نیاز است برای رشد فروشگاههای زنجیرهای تدبیری اندیشیده شود و پیوستهای فرهنگی و اقتصادی برای آنها درنظر گرفته و برای توسعه آن ها محدودیت درنظر گرفته شود. |
فروشگاههای زنجیره ای بزرگ و پرزرق و برق در نگاه اول نمادی از رشد و توسعه شهر محسوب میشوند و چشم هر بینندهای را خیره میکنند و تخفیفهای قابل ملاحظهی آن ها نیز خود مزید بر علت است تا از این فروشگاهها استقبال شود و این استقبال، یعنی تشویق برای تکثیر این نوع فروشگاه ها.
فروشگاههای زنجیرهای و رقابت با مغازه ها
با افزایش فروشگاههای زنجیرهای و اعمال تخفیف، رجوع به سوپرمارکتهای کوچک یا همان بقالیهای سابق کاهش پیدا میکند. افزایش فروشگاههای زنجیرهای به صورتی که محلات تسخیر شوند، در نهایت بقالیها را به ورطه ورشکستگی می رساند. شاید سؤال شود مشکل آن کجاست؟ این که فروشگاه های بزرگ، هایپرها و… با تنوع زیاد محصول و تخفیفهای دائمی و فصلی زیاد شوند چه اشکالی دارد؟
مسئله فروشگاههای زنجیرهای نه تنها موضوعیت اقتصادی ندارد بلکه آسیبهای آن ابعاد اجتماعی و فرهنگی دارد. نیاز است برای رشد فروشگاههای زنجیرهای تدبیری اندیشیده شود و پیوستهای فرهنگی و اقتصادی برای آنها درنظر گرفته و برای توسعه آن ها محدودیت درنظر گرفته شود.با سرمایهی اولیه نسبتاً قابل توجه، شکل میگیرد. این فروشگاهها اگر وابسته به کارخانجات تولیدی باشند، امکان خرید کالاها را به صورت گسترده دارند که این مسئله، قیمت را برای آن ها کاهش داده و امکان ارائه تخفیفات را برای شعبههای گوناگون این فروشگاهها فراهم میکند.
از سوی دیگر فروشگاههای زنجیرهای دیگر نیز وجود دارند که وابسته به هلدینگهای بزرگ اقتصادی هستند و به نوعی مراکز توزیع محصولات تولیدی این هلدینگها هستند.
تعطیلی بقالیها و سوپرمارکتهای محلات
کاهش قیمت محصولات ارائه داده شده در این فروشگاهها باعث میشود تا مردم خرید از این فروشگاهها را به صرفه بدانند. (هم مالی و هم زمانی.) نهایت این روند، تعطیلی بقالیها و سوپرمارکتهای محلات میباشد. با تعطیلی این کاسبیهای خرد، بازار به طور کامل به دست هایپرها و فروشگاههای زنجیرهای میافتد. رقابت بین فروشگاههای زنجیرهای تا یک حد ادامه مییابد و در نهایت این فروشگاهها به تقسیم بازار بین خود سوق پیدا میکنند و منجر به ایجاد کارتل و تراستهایی بزرگ در این زمینه خواهد شد و به تعیین قیمت و کنترل عرضه محصول منجر میگردد.
از سوی دیگر اگر یک جوان با هزینهای مختصر توان ایجاد یک سوپرمارکت را داشت این امکان هم از دست میرود و آن جوان باید به کارگر یا کارمند یک فروشگاه زنجیرهای تبدیل شود که امنیت شغلی نیز نخواهد داشت در صورتی که قبل از آن، این امکان را داشت که خود صاحب یک کاسبی شود.
فروپاشی کاسبیهای کوچک، سرنوشت صدها و هزاران نفر را در اختیار مدیران کارتلهای بزرگ اقتصادی قرار میدهد. کارتلهایی که با ایجاد قدرت انحصاری و سودهای کلان مالی، امکان نقش آفرینی سیاسی را هم خواهند داشت.
برخی صحبت از فضای رقابت میکند اما به واقع سوپرمارکت ها و بقالیها با سرمایههای فردی چگونه می توانند با فروشگاههای زنجیرهای که توسط شرکتهای بزرگ اقتصادی و سرمایهداران کلان ایجاد میشود رقابت کنند؟
فروشگاههای زنجیرهای عامل ازبین رفتن پیوندهای اجتماعی
کاسبیهای خرد و در محلات به غیر از کارکرد اقتصادی، کارکرد اجتماعی و فرهنگی هم دارد. به هرحال مواجهه اهالی محل با کاسب محل، یک پیوند اجتماعی ایجاد میکند. برخی از قدیمیها میگفتند فلان بقالی، فضول محل است و از همه چیز باخبر است این نه نکته منفی که یک مسئله مثبت بود. چرا که دزدی در آن محل را بی معنی میکرد از سوی دیگر سیستم نسیه را پایه گذاری میکرد. نسیه در بقالیهای قدیم و برخی سوپرمارکتهای امروزی محلات، برآمده از یک اعتماد است و این اعتماد عنصر مهمی در همبستگی اجتماعی است. اما در فروشگاههای بزرگ افراد همدیگر را نمیشناسد و تعاملی ندارند تعامل بین فروشنده و خریدار است. چند نفر هم با هیکلهای ورزیده مأمور آن هستند که خرید ها را با فاکتور تطبیق بدهند. در این سیستم نسیه معنی ندارد. این که شما پول کم آورده باشید و بعدا بیاورید معنی ندارد. اعتمادی وجود ندارد.
و این گونه است که داشتههای اقتصادی-اجتماعی شهرهای ما از دست می رود.
مسئله فروشگاههای زنجیرهای نه تنها موضوعیت اقتصادی ندارد بلکه آسیبهای آن ابعاد اجتماعی و فرهنگی دارد. نیاز است برای رشد فروشگاههای زنجیرهای تدبیری اندیشیده شود و پیوستهای فرهنگی و اقتصادی برای آنها درنظر گرفته و برای توسعه آن ها محدودیت درنظر گرفته شود.
موضوع جالب اینجاست که فروشگاه های زنجیرهای که یکی از محصولات اقتصاد لیبرال است به عنوان ثمره اقتصاد مقاومتی معرفی میگردد.
منبع: فردا