#فلسفه_حجاب #دانستنی #بیشتر_بدانیم
آغاز و پیدایش حجاب و پوشش مربوط میشود به دوران زندگانی حضرت آدم و حوا (ع). هنگامی که آن دو بزرگوار مرتکب آن خطا شدند و از درختی که خداوند میوهاش را ممنوع نموده بود، تناول کردند.
«فَلمّا ذاتا الشَجره بدت لهما سواتهما و طفقا یخصفان علیما من ورق الجنه …؛ چون از آن درخت تناول کردند زشتیهایشان آشکار شد و بر آن شدند تا از برگ درختان بهشت ، خود را بپوشانند…» (سوره اعراف _ 22)
در تفسیر آیه فوق آمده است که آدم و حوا (ع)، قبل از ارتکاب این خلاف ، برهنه نبودند بلکه پوششی داشتند که در قرآن ، نامی از چگونگی این پوشش برده نشده است؛ اما هر چه بوده نشانهای بر شخصیت آدم و حوا و احترام آن ها محسوب میشده که با نافرمانی ، از اندامشان فرو ریخته است.
به این ترتیب خوردن از میوه ممنوعه توسط آدم و حوا(ع)صرف نظر از فلسفه و حکمت آن در نظام آفرینش ، نخستین تحولی که در آن ها بوجود آورد، این بود که آن ها در حریم «ستر» و عفاف با حقیقت برهنگی روبرو کرد و بلافاصله با برگ درختان بهشت خود را پوشاندند. این واقعیت تاریخی به سادگی نشان میدهد که حجاب و پوشش به عنوان یکی از مظاهر حیا و عفت ، امری فطری و طبیعی بوده و برای تأمین سلامت روح و روان فرد و جامعه از کمال اهمیت برخوردار است.
فلسفه حجاب از دیدگاه قرآن کریم
قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن میگوید میفرماید : حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید و جنبه حیوانی ننگرند و این حرمت را مخصوص زنان مسلمان دانسته ، لذا نظر کردن به زنان غیر مسلمان را ، بدون قصد تباهی جایز میداند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت بیبهرهاند.
قرآن کریم وقتی مسئله لزوم حجاب را بازگو میکند علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان میفرماید:
«ذلک اَدنی اَن یَعرِفنَ فَلا یُوذین (سوره احزاب _ 59) برای این که شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند»
چرا که آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.
حجاب حق الهی
شبههای که در ذهنیت بعضی افراد هست این است که خیال میکنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است که خانواده برای او بوجود آورده است، بنابراین حجاب نشانه ضعف و محدودیت زن است. راه حل این شبهه در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملاً درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم همچنین مربوط به مرد هم نیست تا مرد بگوید من راضیم و همینطور مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت دهند، حجاب زن حق الهی است.
حرمت زن اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه خانواده ، همه این ها اگر رضایت بدهند قرآن راضی نخواهد بود؛ چون حرمت زن به عنوان حق الله مطرح است و خدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد و اگر جامعهای این درس رقت و عاطفه را ترک نمودند و به دنبال غریزه و شهوت رفتند به همان فسادی مبتلا میشود که در غرب ظهور کرده. لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم.
زن به عنوان امین حق الله از نظر قرآن مطرح است یعنی این مقام و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست به زن داده و فرموده این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن آنگاه جامعه به صورتی در می آید که قرآن در آن حاکم است. جامعهای که قرآن در او حاکم است، جامعه عاطفه است و سرش این است که نیمی از جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آن ها مادران هستند و ما چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم اصول خانواده درس رأفت و رقت میدهد و رأفت و رقت در همه مسائل کارساز است.
منبع: دانشنامه رشد