#صله_رحم #دانستنی #بیشتر_بدانیم
در روزهای نهچندان دور، همه فامیل، دوست و آشنا به بهانه حتی نوشیدن یک فنجان چای، تا پاسی از شب، دور هم جمع میشدند و گل میگفتند و گل میشنیدند، جوانترها از تجربه بزرگترها استفاده میکردند و حتی گاهی این دور هم جمع شدنها به امر خیری هم ختم و این مهمانیهای ساده و دورهم نشینیها، به مراسم خواستگاری و بلهبران تبدیل میشد…
در قدیم بیبهانه و با بهانه، افراد به خانه بزرگترها میرفتند. این بهانهها میتوانست از شب عید و شب یلدا و شب چهارشنبهسوری گرفته تا عیدهای مذهبی و حتی عزاداریها باشد، خلاصه هر چیزی بهانهای میشد تا همه از حال هم خبردار شوند و شاید همین امر هم باعث گسترش انواع آداب و رسوم در کشور شده است.
اما اینکه چه اتفاقی افتاده که گاهی دیدن اقوام درجه یک مثل دایی و خاله و عمه و عمو هم به دید و بازدیدهای عید نوروز و سالی یکبار ختم میشود و به گفته خیلیها، اگر خیلی همت داشته باشیم، فقط با خانواده همسر و خانواده خودمان، آن هم به طور خلاصه رفت و آمد میکنیم، سؤالی است که شاید به ذهن خیلیها رسیده باشد.
متأسفانه این روزها بیشتر از گذشته، شاهد اختلافات کوچک و بزرگ افراد یک خانواده هم هستیم که این مسأله براحتی باعث قطع ارتباط و ترک صلهرحم، بین اعضای یک خانواده شده و در نهایت باعث دوری و عدم شناخت فرزندان آن ها نسبت به یکدیگر میشود و طی سالهای طولانی، اعضای یک خانواده شبیه به اقوام دور شده و اقوام دور نیز از زندگی روزمره حذف میشوند.
اما نکته اینجاست که اگر مراقب نباشیم، تمام این روزها و شبهای زیبای دور هم جمع شدن و تمام برکت صله رحم و تمام آداب و رسوم قدیمی و اصیل خود را از دست میدهیم و فقط یادی از آن باقی میماند که برای نوادگان خود تعریف کنیم.
سایه تکنولوژی بر روی آداب و رسوم
همه در مهمانی، مشغول تلفنهای همراه و استفاده از اینترنت هستند، حتی هر از گاهی لبخندی هم به گوشی خود میزنند که حاکی از دریافت پیامی طنز از مخاطب است، میزبان مرتب از همه پذیرایی میکند، ولی بیشتر حاضران در مهمانی بویژه جوانان، حتی فرصت پذیرایی شدن هم ندارند، چراکه جذابیت دنیای مجازی به آن ها امکان استفاده و لذت بردن از آن جمع خانوادگی را نمیدهد! حتماً شما هم در بعضی از موارد، به افرادی برخوردهاید که در مهمانیها به جای گفتوگو با دیگران، فقط حضور فیزیکی دارند و تمام حواسشان نه به دنیای واقعی، بلکه به دنیای مجازی است.
دکتر سیما فردوسی، روانشناس، در گفتوگو با چاردیواری، درباره تقابل آداب و رسوم و تکنولوژیهای نو، میگوید: ابزارآلات الکترونیکی و فضاهای مجازی و نرمافزارهای موجود، در تلفنهای همراه، در سالهای اخیر، شکل ارتباطها را تغییر داده است و بیشتر افرادی که از این امکانات استفاده میکنند، ارتباط رودررو و چهره به چهره را کمتر میپذیرند و در قید و بند صله ارحام و رفت و آمد زیاد با اقوام و آشنایان نیستند.
اما دکتر علیشاه حسینی، روانشناس ، در گفتوگو با چاردیواری، نظر دیگری دارد و میگوید: اصلاً نباید فکر کنیم که به وسیله تکنولوژی، صله ارحام نسبت به گذشته، کاهش پیدا کرده است، بلکه شکل آن تغییر کرده و بهتر است با تغییر زاویه دید خود، به این مسأله نگاه کنیم که امروز به واسطه این ابزار ارتباط، ارتباطها از پیش هم قویتر شده است؛ اکنون ما حتی با دوستان خیلی قدیمی خود نیز، حداقل از طریق پیامکهای تبریک و تسلیت به مناسبتهای مختلف، در ارتباط هستیم که این امکان در گذشته آنقدرها هم فراهم نبود.
وی میافزاید: بهتر است به جای اینکه، پافشاری کنیم که همه چیز باید مثل گذشته باشد، به این مسأله بیندیشیم که چه روش دیگری را به کار ببریم که در چارچوب عرف و سنت و دین و اعتقاد ما، خواستههای جوانان را هم پوشش دهد.
شاید در بعضی موارد، بهتر باشد به جای مقابله با جوان امروزی همراهی کنیم، مثلاً پدربزرگ و مادربزرگ به جای اینکه همه را از ارتباط با دنیای مجازی در منزل خودشان منع کنند، کمی هم حوصله به خرج دهند و با جان و دل همراه جوانان باشند، تا آن ها هم بعد از مدت کمی، به جای اینکه به طور کامل، از رفت و آمد با این بزرگترها به دلیل برخی سختگیریها، منصرف شوند، با دیدن همراهی آن ها، خود به خود جذب این رفت و آمدها شوند و اینجاست که میتوان در کنار آن نرم و آهسته و با مهربانی، آن ها را با آداب و رسوم و سنتها هم آشنا کرد.
دکتر شاهحسینی، معتقد است؛ این مرحله، مرحله گذار است، مثل زمانی که هر جوانی را در مهمانیها میدیدید، کتابی دستش بود و دغدغه کنکور داشت و بیشتر افراد در سن کنکور، بهطور کامل رابطه را با اقوام و نزدیکان قطع میکرد، اما برای این مسأله چارهای اندیشیده شد و با زیاد شدن دانشگاهها، اکنون این حالت تعدیل شده است، حال نیز اگر کمی تحمل کنیم و ملایمت به خرج دهیم، افراط در استفاده از اینترنت و در کل، دنیای مجازی، قابل مدیریت میشود.
مسائل اقتصادی و ترس از رفت و آمد
تورم و مشکلات اقتصادی، نیز از عوامل تضعیف ارتباطات خانوادگی عنوان میشود، در چنین جامعهای خانوادهها از رفت و آمدها معذب میشوند و این خطری است که یک جامعه با روابط اجتماعی قوی را تهدید میکند.
توصیه میشود در این شرایط، افراد، انتظاراتشان را از هم تعدیل و از تجملات و پذیراییهای پرهزینه اجتناب کنند، تا ارتباطاتشان حفظ شود؛ حتی اگر میزبان توان مالی خوبی هم دارد، بهتراست برای تسهیل ارتباطات از خرید آجیل و میوههای درجه یک اجتناب کرده و هزینه آن را صرف کمک به فقرا نماید.
بهترین راه برای مقابله با یک مشکل، ساده گرفتن آن است و چنانچه در مواجهه با هزینههای هنگفت مهمانیها فرهنگ لذتبخش کمک به فقرا جا بیفتد، خانوادهها را از فشار هزینه سنگین دید و بازدیدها نجات میدهد.
همینطور، اگر در روابط فامیلی، ارتباطات بین خانوادهها طبق رسوم قدیم تنظیم شود و صفا و صمیمیتی که قبلاً وجود داشت دوباره برقرار شود، قطعاً گرانیها نمیتواند مانع صله رحم شود.
گروهی که مشکلات و گرفتاریهای اقتصادی را عامل اصلی بروز این ناهنجاری میدانند توجه داشته باشند که مشکلات معیشتی و اقتصادی، همیشه همراه آدمی بوده و به دلیل ویژگیهای درونی انسان، او هیچ وقت از وضع اقتصادیش رضایت کامل نداشته است، اما صله رحم جزو دستورات اکید اسلام است و بهعنوان یک امر موقت مطرح نشده که برحسب مشکلات اقتصادی متوقف شود، لذا نباید گرانیها مانع آن شود، بخصوص که تداوم آن طبق احادیث و روایات باعث برکت روزی و طول عمر نیز میگردد.
بعضی هم ترافیک و شلوغی خیابانها را بهعنوان یکی از دلایل کم شدن رفت و آمدها عنوان میکنند و میگویند: بعد از ساعت کاری و خسته از کار روزانه، بویژه در شهرهای بزرگ، تا بخواهند خود را برای شبنشینی به جایی برسانند، باید برگردند و برای تعطیلات آخر هفته هم هزار برنامه انجام نشده دارند که امکان دارد فقط هر چند ماه یکبار، رفت و آمد با اقوام، جایی در این برنامههای انجام نشده باز کند.
علاوه بر این مسائل، اشتغال زنان امروز هم یکی از مسائل مهمی است که باعث کم شدن رفت و آمدها شده است؛ به طور معمول خانمهای شاغل همیشه وقت برای انجام کارهای منزل کم میآورند و در بیشتر موارد، تعطیلات آخر هفته هم صرف امور خانه و فرزندان میشود و وقت چندانی برای مهمانی رفتن و پذیرایی از مهمان و به طور کل، رفت و آمد زیاد، باقی نمیماند.
جدای از این مواردی که به آن اشاره شد، زندگیهای ماشینی و خانههای کوچک آپارتمانی از دیگر علل کاهش رفت و آمدهای فامیلی هستند، بعضیها میگویند؛ وقتی مجبوریم برای یک زندگی ایدهآل و فراهم کردن خانهای که بتوان در آن از دیگران پذیرایی کرد، باید از صبح تا شب کار کنیم دیگر زمانی باقی نمیماند که بخواهیم به غیر از همسر و فرزندانمان به فکر دیگری باشیم.
اما دکتر سیما فردوسی، به ضعف مدیریت افراد اشاره میکند و میگوید: هر کسی نمیتواند مدیریت صحیحی برای زمان در مورد دوری مسافت ها، کمبود وقت و… داشته باشد، این ها افرادی هستند که در زندگی خود تسلط کافی بر روی خودشان و امورشان ندارند.
آسیبهای ناشی از کم شدن رفت و آمدها
فردگرایی و توجه نکردن به مسائل و مشکلات دیگران و فقط اندیشیدن به خود، از نتایج ناخواسته کاهش رفت و آمدها و صله ارحام است، اینکه فرد فقط وارد آن رابطهای میشود که نفعی برای او داشته باشد و نفع طرف مقابل و حتی نیاز روحی او، حال بهعنوان پدربزرگ و مادربزرگ یا هرکدام از اقوام، توجهی نکند.
این روانشناس علاوه بر موارد فوق، به مسأله ارتباطات ضعیف اجتماعی، در سایه کاهش رفت و آمد اشاره میکند و میگوید: ارتباطات کم، باعث میشود افراد بسیاری مسائل، ازجمله تعاملات اجتماعی را یاد نگیرند، اینگونه افراد، به مرور زمان آدمهای کمحوصله، بیقرار و کمتوجه بار میآیند که بنا بر عادت، حتی اگر در کنار دیگران باشند، از آن ها خسته میشوند، چون بلد نیستند چطور با دیگران صحبت و ارتباط برقرار کنند و همین مسأله باعث میشود، طیفی از اجتماع، از نظر رشد اجتماعی، ضعیف باشد.
دکتر فردوسی معتقد است؛ باید بر روی جامعه کار شود، اهمیت ارتباط، ضرورت آن و تأثیرش بر روی رشد اجتماعی، به افراد آموزش داده شود، نه اینکه فقط طرح موضوع کنیم که ارتباط کم است، بلکه کارشناسان این امر با تحقیق، پژوهش و نیازسنجی باید پی ببرند که چه باید کرد؟ مردم از ارتباط چه انتظاری دارند که انتظار آن ها برآورده نمیشود و این امر به کاهش ارتباط و رفت و آمد منجر شده است، این مسأله هم به عهده کسانی است که با مردم ارتباط دارند و به نوعی در برابر آن ها مسئول هستند.
در کل کارشناسان میتوانند علاوه بر ریشهیابی این مسأله و با هر ابزاری، اهمیت و ضرورت و تأثیر ارتباط را در رشد اجتماعی و فکری اجتماع، به افراد آموزش دهند و به دنبال آن، با بالاتر رفتن آگاهی آن ها و دانششان در این زمینه، بهطور حتم، تا حدی این مسأله هم برطرف خواهد شد.
متأسفانه با وجود امکانات رفاهی که هر روز بیشتر میشود، چهرههای افسرده و بیحوصله، قیافههای مغموم و در خود فرو رفته و افراد آماده برای نزاع و درگیری که با کوچکترین بهانهای دعوا و داد و فریاد راه میاندازند به صحنههایی عادی تبدیل شده که همه این ها نشانه این است که نیازهای روح و جان انسانها در این زمینه، تأمین نیست.
منبع: جام جم