این اساسیترین راه حل برای مهار و کاهش رفتار پرخاشگرانه نوجوان است. از این رو، به همه دستاندرکاران تعلیم و تربیت، والدین و همه کسانی که به نحوی با جوانان و نوجوانان سر و کار دارند توصیه میشود که:
اولاً: این دوره از تحوّل (نوجوانی) را با تمام ویژگیهایی که دارد، بشناسند.
ثانیاً: با نوجوانان به گونهای برخورد کنند که احساس امنیت نمایند و اعتمادشان جلب شود.
سپس آنچه را موجب نگرانی و اضطراب آن ها میشود کاهش دهند. به نظر میرسد که استفاده از آموزههای دینی مانند آنچه نمونهاش ذکر شد و یافتههای علمی در حوزه علوم روانشناختی و تربیتی، دو عامل بسیار مهم برای دستیابی به هدف مذکور میباشد.
پرخاشگری چیست؟ بر طبق یک تعریف، پرخاشگری رفتاری است که به قصد آزار کسی یا آسیب رساندن به چیزی ابراز میشود.
در این تعریف، نیّت فرد پرخاشگر مستند است. مکتبهای گوناگون روانشناسی، درباره خشم، نظرات متفاوتی ارائه دادهاند. از دیدگاه روانکاوان یا تحلیلگران روان، ابراز خشم به تخلیه هیجانی و کاهش هیجان میانجامد. بیتردید، شیوع پرخاشگری در میان نوجوانان، موجب نگرانی بسیاری از خانوادهها، اولیا و مربیان است. با شناخت عوامل پرخاشگری و پیشبینی و پیشگیری میتوان زمینههای پرخاشگری را در رابطه با نوجوان از بین برد و رفتارهای پرخاشگرانه او را کنترل نمود. شناسایی عوامل مشکل اولین قدم در حل هر مشکلی میباشد.
مواردی که سببساز خشم میشود عبارتند از: تجاوز به مالکیت فرد؛ یعنی زمانی که کسی بدون اجازه و با زور و قلدری و یا پنهانی وسایل و متعلقات نوجوان را برمیدارد و در امور شخصی وی دخالت میکند. تحقیرکردن؛ مانند تمسخر کردن، بیاحترامی کردن، فحش و ناسزا گفتن و… . حمله فیزیکی؛ مانند هل دادن، کتک زدن، پرت کردن شیء و فشار دادن. طرد کردن؛ وقتی نوجوان توسط فرد یا گروهی طرد میشود و یا به جمع سایر همسالانش پذیرفته نمیشود. اصرار و پافشاری برای انجام کاری؛ زمانی که نوجوان مایل نیست کاری را انجام دهد، ولی والدین و اطرافیان وی با اصرار و زور او را مجبور به انجام آن کار میکنند. حال میخواهیم به این سؤال مهم که گه گاه والدین از خود میپرسند جواب دهیم؛
“چرا فرزند نوجوانم پرخاشگری میکند؟ با او چه کار کنم؟
آیا باید او را تنبیه کنم و سرجایش بنشانم یا این که صبر کنم و کوتاه بیایم به این امید که به مرور خوب میشود؟”
تحقیقات و مطالعاتی که توسط روانشناسان صورت گرفته نشان میدهد که میزان پرخاشگری در بین کودکان و نوجوانانی که توسط اطرافیان و همسالانشان به عنوان پرخاشگر معرفی میشوند به مراتب بیشتر از افراد دیگر است، بنابراین برچسب پرخاشگری بر روی کودک و نوجوان تأثیرات سوء عمیقی بر روی رفتار و شخصیت آنان دارد که میبایست بهشدّت از آن اجتناب کرد.
با در نظر گرفتن این تحقیق و تحقیقات مشابه دیگر، روانشناسان بر لزوم مداخله و اصلاح رفتار پرخاشگرانه نوجوانان تأکید دارند و در همین رابطه به بعضی از عوامل بروز خشونت در نوجوانان اشاره نمودهاند که در ادامه به توضیح آن ها میپردازیم.
عوامل پرخاشگری در نوجوانان
- یکی از دلایل پرخاشگری نوجوانان پسر، افزایش ترشح هورمون تستوسترون (معروف به هورمون پرخاشگری) در دوران بلوغ است. با افزایش ترشح این هورمون، نوجوان دچار برانگیختگیهای جنسی میشود که ناتوانی در ارضای این برانگیختگی میتواند منجر به پرخاشگری شود. پایین بودن قند خون به عنوان یک عامل خصومت و تمایلات پرخاشگرانه عمل میکند.
- از دیگر عوامل مهم رفتار پرخاشگرانه، اعمال شیوههای تربیتی مستبدّانه و پرخاشگرانه در خانواده است. اگر نوجوانی پرخاشگری میکند، بررسی شیوه تربیتی پدر و مادر نیز ضرورت دارد.
پدر یا مادری که در خانواده پرخاشگری میکند، سرمشقی برای نوجوان خود میشود، نوجوان با مشاهده و تقلید رفتار پرخاشگرانه والدین، پرخاشگری را یاد میگیرد و از آن برای غلبه بر ناکامیها و کنار آمدن با موقعیتهای سخت زندگی، استفاده میکند. والدینی که از شیوههای تربیتی مستبدّانه مثل تنبیه بدنی، دستورات مستقیم بدون توجیه کردن آن ها (تو باید این کار را انجام دهی؛ چون من میخواهم)، تهدید (اگر این کار را انجام ندهی از بیرون رفتن خبری نیست) و محرومیت (حق نداری دوستت را به خانه بیاوری چون من از او خوشم نمیآید) استفاده میکنند، احتمال پرخاشگری فرزند خود را افزایش میدهند. همچنین در این خانوادهها روابط صمیمانه بین اعضا کمرنگ است، افراد خانواده احساس محبّت و علاقه خود را بهصورت کلامی و غیرکلامی به یکدیگر نشان نمیدهند، در نتیجه احساس طرد شدن و دوستداشتنی نبودن تا حد زیادی رفتار پرخاشگرانه را افزایش میدهد. معمولاً والدین در چنین خانوادههایی، در پاداش و تنبیه رفتارهای نوجوانشان، طریقه ثابتی ندارند. از اینرو شدت تنبیه به عمل و رفتار پرخاشگرانه نوجوان ارتباط چندانی ندارد بلکه نوع احساسات والدین شدّت آن را معین میکند.
- یکی از دلایل تکرار رفتار پرخاشگرانه این است که نوجوان به این نتیجه میرسد که نه تنها رفتار پرخاشگرانهاش منجر به پیامد بدی نمیشود، بلکه تقویت هم میشود؛ مثلاً والدین گاهی چون حوصله سر و صدا و داد و فریادهای نوجوان خود را ندارند یا از رفتارهای پرخاشگرانه او میترسند، هنگام بروز رفتار پرخاشگرانه از سوی نوجوان، سریعاً خواستهاش را اجابت میکنند تا او را آرام کنند، در نتیجه نوجوان یاد میگیرد که برای رسیدن به خواستهاش پرخاشگری کند.
گاهی هم نوجوان تنها برای جلب توجه والدین به خود و قراردادن خود در کانون توجه خانواده پرخاشگری میکند و والدین نیز بدون آنکه متوجه باشند، با توجه به او (توجه مثبت مثل دلسوزی کردن) او را به خواستهاش میرسانند و به این ترتیب احتمال اینکه در دفعات بعدی برای جلب توجه والدین، پرخاشگری کند را افزایش میدهند.
از طرف دیگر تصوری که نوجوان از پدر و مادرش در این سن دارد با گذشته تفاوت پیدا میکند. او در گذشته نظر بهتری نسبت به پدر و مادر و خانواده خود داشته، امّا اکنون متوجه اشتباهات و نقایص آن ها میشود و همین مسئله در نوجوانان ایجاد بحران میکند و باعث ناسازگاری نوجوان با والدین و نپذیرفتن خواستههای آن ها میشود. ارزشهای والدین به تدریج برایش کمرنگ میشود و نسبت به این ارزشها دچار شک و تردید میشود و حتی گاه آن ها را آشکارا تحقیر میکند.
- دوران نوجوانی، سنین بحرانی و دوران جدایی از خانواده و پیوستن به گروه همسال محسوب میشود. اگر دوستان و افرادی که نوجوان در بیرون از خانه با آن ها دوستی میکند، افرادی پرخاشگر و زورگو باشند، احتمال این که نوجوان نیز پرخاشگر شود افزایش مییابد؛ چون نوجوان مجبور است برای پذیرفته شدن در گروه دوستان خود، ارزشها و قوانین آن ها را بپذیرد و مشابه آن ها رفتار کند.
جوان پرخاشگر بهخاطر رفتار پرخاشگرانه و زورگویی به دیگران مخصوصاً همسالانش، از سوی آنان طرد میشود و در نتیجه از همسالان خود جدا مانده و فرصتهای مطلوبی را که ممکن است مهارتهای اجتماعی او را بهبود بخشند، از دست میدهد. به نظر میرسد اگر افرادی که نوجوان درصدد کسب تأییدات آن هاست، افرادی باشند که خود به ارزشهای اخلاقی و انسانی از جمله همدلی با دیگران، توجه به حقوق دیگران، خوشخلقی و… پایبند نباشند یا از افرادی باشند که نوجوان را مجبور به رعایت ارزشها کنند و یا وی را به دلیل عدم رعایت ارزشها تنبیه و تحقیر کنند، نوجوان نیز در خود نیازی برای رعایت این ارزشها نمیبیند و یا این ارزشهای تحمیلی برایش تبدیل به ضدّ ارزش شده و از آن ها گریزان میشود.
خوب است بدانید که بهترین نحوه برخورد با نوجوان این است که به او در امور مربوط به خودش مسئولیت بدهید و شما بر رفت و آمد و کارهایش نظارت غیر مستقیم داشته باشید و از جملات آمرانه و دستوری به او بپرهیزید و کارهایی که از او می خواهید بهصورت پیشنهاد مطرح نمایید و این پیشنهادها همراه با دلیل باشند و سعی در قانع کردن او داشته باشید تا نوجوان از این مرحله حسّاس، به سلامت گذر نموده و بتواند به نحو مطلوب هویتیابی کند و خود را برای پذیرش نقشهای آینده آماده کند و اعتماد به نفس و عزّت نفس خود را حفظ نماید.
منبع: